خاطرات وزندگی یک تغییرجنسیتی(Transexual)ترنس سکشوال
خاطرات واحساسات یک تغییرجنسیتی(Transexual)

من «ترانسسکشوال»هستم، نه بیمارم و نه اختلال دارم. من این طوری به دنیا آمدهام. من با جسمی به دنیا آمدم که متعلق به من نبود.»... شوهرم دادند ولی «زن »گرفتم.
درادامه خواهیدخواند:ترانه آرام متولد ۱۳۶۰ که تا۱۳۸۳نامش «امیرعلی»وامادر تا ۲۳ سالگی باتغییرجنسیت شد«ترانه»..و دختری که درانگلیس-تغییرجنسیت داد«مردشد»وبادوستِ مادرش ازدواج کرد..و..
توضیحات نگارنده-پیراسته فر:عمل جراحی ، هورمون های جنسی فعال نمی کند.
یک «ترانس سکشوال xy » یعنی مرد جوانی که مغز و روح و روانش دختر است و به صورت نیمه دختر نیمه پسر زندگی می کند، یک male در female قرار دارد. یعنی مذکر است اما مغازش زنانه و مونث است و می خواهد به طرف زنانگی اش برود.
ازدواج وتمایلات جنسی «ترانس سکشوال»ها،بعدازتغییرجنسیت.
آنهایی که XY هستند، یعنی کروموزم شان XY است و پسر هستند، پسر به دنیا می آیند و نمی توانند بابمل حرای دارای «رحم» شوند. آنها نمی توانند بعد از عمل بچه دار شوند چون رحم ندارند و نمی توانند زنی را باردار کنند، عمل جراحی فقط ظاهر بدنی آنها را تغییر می دهد.
«زنی که قبلا مرد بوده» ، به جای رحم و تخمدان، بیضه و رجولیت(Penis)آلت تناسلی مردانه- داشته ،درعمل جراحی ،این عضوهای مردانه برداشته می شودوبجایش در همان نقاط « واژن و مجرای زنانه »تعبیه می شودکه «مصنوعی»است،کارکردعضوطبیعی راندارد.
به تعبیردیگربا عمل جراحی «هویت ثانویه» فقط ظاهر آنها دستخوش تغییر می شودکه به آرامش برسند و تسکینی باشدبرای روح و روان آنها .
(trans sexual)«ترانس سکشوال»ها می تواندازدواج بکنندو می توانند آمیزش جتسی داشته باشند و کاملا از هم لذت ببرند.
زنی که قبلا مَرد بوده ، به جای رحم و تخمدان، بیضه و رجولیت(آلت تناسلی) داشته ،درعمل جراحی ،این عضوهای مردانه مردانه برداشته می شودوبجایش در همان نقاط « واژن و مجرای زنانه »تعبیه می شودکه «مصنوعی»است،کارکردعضوطبیعی راندارد وحالا«مرد»است واما «عقیم»، چون درجریان عمل جراحی -تغییرجنسیت- برایش بیضه مصنوعی گذاشته می شود،اندام های جنسی کارایی بدن زنانه را ندارد،فاقد هورمون زنانه هستند «پریود»نمی شوند،نمی تواند حامله شوند، تخمدان ندارد.
اگرشنیدیدکه ترانسی «بچه دار»شده،آن فرزندبا«اسپرم اهدایی»و«رحم اجاره ای»بوده است.

بنیانگذار«ترانس سکشوال»درایران
«تغییر جنسیت» در ایران
«مریم خاتون پور مُلکآرا »اولین تراجنسی میگوید: حضرت امام نامهای «فتوا» به من داد که تغییر جنسیت بود.
مریم خاتون پور ملک آرا اولین تراجنسی شناخته شده ایرانی است حکمی ازرهبرانقلاب گرفت که در تمام ادیان و در تمام دنیا اولین بود.
دید باز آیت الله خمینی و استقامت مریم خاتون باعث شد تا نه تنها ترنسهای ایرانی بلکه تمام ترنسهای مسلمان دنیا احساس آسودگی کنند و اسلام شیعی نیز به عنوان تنها دین حامی ترنسها شناخته شود.
مریم خاتون پس از این کار نیز دست از تلاش خود بر نداشت و با تمام مشکلات سر راهش یک انجمن مردم نهاد رسمی (NGO) و تحت نظارت وزارت بهداشت و وزارت کشور را تاسیس کرد.
شرح ماجرا
در سال ۱۳۵۳ ملک آرا طی ملاقاتی با فرح پهلوی مشکلات خود را در میان گذاشت و فرح پهلوی به وی پیشنهاد داد تا تعدادی از تراجنسیها را جمع کرده تا به این افراد امتیازاتی تعلق بگیرد اما این پیشنهاد به سرانجام نرسید.

پس از آن ملک آرا که خود را فردی مذهبی میدانست در پی حکم شرعی خود بود. وی پس از ملاقات با آیت الله بهبهانی و توضیح وضعیت خویش پیشنهاد ارسال نامه به آیتالله روح الله خمینی در نجف را از طرف ایشان دریافت کرد.
مریم خاتون میگوید «من به ایشان گفتم همیشه احساس میکنم یک زن هستم.
در سال ۱۳۵۴ مُلکآرا (فریدون سابق) که در صدا و سیمای آن زمان مشغول به کار بود پاسخ نامه خود را از سید روحالله خمینی دریافت کرد.
مریم خاتون میگوید: «برای امام نوشته بودم مادرم برای من تعریف کرده که در ۲ سالگی من با گچ خودم را مثل زنان آرایش میکردم و امام با تصور اینکه من یک دوجنسه هستم جواب دادند که باید طبق قوانین اسلامی یک زن شوم»
در سال ۱۳۵۷مریم خاتون به پاریس سفر کرد تا با آیت الله خمینی ملاقات حضوری داشته باشد ولی ناموفق بود و پس از آن نیز انقلاب ۱۳۵۷ ایران رخ داد و مسیر برای گرفتن این تأیید بسیار سخت شد. ملکآرا از شغل خود اخراج شد و به اجبار به او هورمونهای مردانه تزریق شد و تحت درمان روانپزشکان و درمانهای اشتباه قرار گرفت.
فتوای تغییر جنسیت
مُلکآرا تسلیم نشد و سعی کرد با روحانیان با نفوذ آن زمان، از جمله آیتالله هاشمی رفسنجانی ملاقات داشته باشد. در سال ۱۳۶۳ از طریق دفتر آیت الله جنتی نامهای برای سید روح الله خمینی نوشت که جوابی که آمد شبیه به فتوای اول بود، مربوط به افراد دو جنسیتی میشد.
او سعی کرد آیت الله خمینی را در جماران ملاقات کند. ولی این کار سادهای نبود زیرا جماران تحت تدابیر امنیتی شدید بود. ملکآرا کت و شلواری پوشید و قرآن را در پرچم ایران پیچید و کفشهای خود را از گردن آویزان کرد (مانند حر در واقعه عاشورا) و راهی جماران شد. مأموران امنیتی جلو وی را گرفتند و با وی برخورد کردند.

واما آیتالله سیدمرتضی پسندیده (برادر بزرگتر امام خمینی) پس از دیدن ملکآرا، اجازهٔ ورود وی را داد و شخصاً او را داخل به نزدامام بُرد.
البته ورود مریم(فریدون)به بیت به این راحتی هانبوده،وی تحت فشارجمعیت وازدحام بیهوش می شود،«حفاظت بیت» به پارچهای که به دور سینهٔ وی پیچیده شده بود مشکوک می شوند و تصور کردند وی مواد منفجره حمل میکند،پس ازتفتیش و بعد از باز کردن پارچه متوجه میشوند «سینهبند» بوده، خانمهای« بیت» به ملکآرا چادری میدهند تا وی خود را بپوشاند.
در همین حال فرزند امام خمینی ، حاج سید احمد آقا وارد شد و تحت تأثیر داستان ملکآرا قرار گرفت و قول کمک به ملکآرا داد.
ملکآرا میگوید: «آنجا بهشت بود، فضا، لحظه و همه چیز برای من بهشت بود. در راهروی بودم و میشنیدم که امام خمینی متعرض افرادی می شود که بامن رفتارخوبی نداشتند،می گوید:« چرا با کسی که به ما پناه آورده اینگونه برخورد میکنید و باعث آزار این فرد شدهاید، این بنده خداست».
فریدون می گوید:امام با ۳ تن از پزشکان مورد اعتماد خود مشورت کرد و درباره تفاوت تراجنسی و دوجنسه و خنثی مشکل از آنان پرسید. بعد از این همه چیز برای من فرق کرد.
فریدون با نامه ای از آیتالله خمینی ،بیت امام راترک می کند و آن نامه(فتوای)زندگی بعضی هارانجات می دهد.

«خانم مُلک آرا »می گوید:آیت الله خامنهای (رئیس جمهور وقت) برای من چادر و مقنعه تهیه کردند و با صلوات و تبریک من رو وارد حجاب اسلامی کردند.

«رابرت تیت» خبرنگار گاردین که تادی ۱۳۸۶درایران بود،نوشت:، فتوای آیت الله خمینی که در آن، عمل جراحی برای تغییر جنسیت مجاز دانسته میشد تأثیر پایداری بر جا گذاشت زیرا ایران به صورت کشور پیشگام در عمل جراحی برای تغییر جنسیت درآمد.
«مُلکآرا »پس از این کار درپی این بود تا استانداردهای تغییر جنسیت را در ایران برقرار کند و به تراجنسیهای دیگر کمک کند. مریم ملک آرا انجمن حمایت از بیماران مبتلا به اختلالات هویت جنسی ایران را در سال ۱۳۸۶ هجری شمسی با کمک چند نفر از پزشکان برای حمایت از تراجنسیهای ایرانی ثبت کرد.
ملک آرا در سال ۲۰۰۱میلادی(۱۳۸۰شمسی) در «تایلند» تحت عمل جراحی قرار گرفت زیرا هنوزاینگونه جراحیهای در ایران رونقی نداشت.
مریم خاتون پور ملک آرا در نهایت در ۶ فروردین ۱۳۹۱ در خانه خود بر اثر سکته درگذشت و در محل تولدش در آبکنار، بندر انزلی به خاک سپرده شد./منبع:آذر ۱۳۹۲تسنیم. بااندکی ویرایش.
قبلاً شوهرم داده بودند واما حالا زن گرفتم !

من یک ترانسسکشوال هستم
نامش «فرزانه» بود. «فرزانه ارسطو». اما روزی رسید که احساس کرد با بقیه فرق داد، احساس کرد کالبدش متعلق به خودش نیست و باید یک تغییر اساسی به وجود بیاورد؛ هر چند این روند ۱۷ سال طول کشید اما فرزانه سرانجام سال ۱۳۸۷ موفق به جراحی تغییر جنس شد و با نام «سامان ارسطو» زندگی را از سر گرفت.

آقای ارسطو! طبعا شما یک روزی احساس کردید که با سایر دوستانتان فرق دارید؛ حالا از سر کنجکاوی دوران کودکی یا هرچیز دیگر. چه زمانی احساس تفاوت کردید؟
من فرزانه(ارسطو)متولد۱۳۴۶ ، شش یا هفت ساله بودم که احساس کردم متفاوتم و با دختربچههای دیگر که اطرافم هستند، همسو نیستم. من از همان اول همیشه تیشرت و شلوارک میپوشیدم؛ در حالی که اکثر دختربچهها دنبال دامن کوتاه و کفش تقتقی بودند. هیچوقت یادم نمیآید پشت ویترین یک مغازه به کفشهای پاشنهبلند چشم دوخته باشم، اصلا همیشه کفشها و لباسهای پدرم را میپوشیدم؛ اما هیچگاه سر کمد لباسهای مادرم نمیرفتم؛ با این حال در این باره با کسی صحبت نمیکردم. زمانی هم که به این حس متفاوت بودن رسیدم، هنوز با واژه «ترانسسکشوال» آشنا نبودم؛ البته این را هم بگویم که پدرم جراح بود و همیشه به من میگفت تو متفاوتی! پدرم با من مدارا میکرد و همراه بود.
بعدتر فهمیدم که من یک «ترانس» هستم؛ البته بعد از جراحی هم باز یک ترانس هستم. میخواهم بگویم ما ترانسسکشوالها باید اول خودمان را خوب بشناسیم. معتقدم ما زن یا مرد به دنیا نمیآییم. بچه که به دنیا میآید به خاطر آناتومی و فیزیکش نام او را دختر یا پسر میگذارند؛ در صورتی که این نامگذاری فقط بر مبنای ظاهر است و نه برمبنای هویت. به نظر من وقتی پنج سالگی را رد میکنیم، تازه به این مفهوم زن یا مرد پی میبریم. من در ابتدا باید به عنوان یک انسان روی خودم کار کنم؛ حالا مهم نیست زن هستم یا مرد، مهم این است که من یک انسانم. وقتی این موضوع را درک کنیم، میتوانیم روی خودمان کار کنیم. برای من مهم این است که انسانم. با این دیدگاه است که میتوانم با جامعه درست برخورد کنم؛ اما وقتی به عنوان یک ترانس خودم را جدا از دیگران ببینم و اگزجره (بزرگنمایی بیش از حد) هویت جنسیام را نشان دهم، جامعه نسبت به من حالت دافعه نشان میدهد.

میشود کمی این موضوع اگزجره کردن را باز کنید و بیشتر در دربارهاش حرف بزنید؟
ترانسسکشوال بیماری نیست؛ حتی اتفاق هم نیست، اختلال هم نیست. یک آدمی ترانس به دنیا میآید. اگر بین اعداد 1 تا 6 بگوییم که مثلا عدد 1 مرد کامل و عدد 6 زن کامل است، میتوان گفت که 80 درصد نه زن کامل و نه مرد کامل هستند به خاطر تمایلاتشان. من معتقدم وزارت بهداشت باید بستری را برای ترانسها فراهم کند.
آنچه شما به عنوان ترانس از آن یاد میکنید، همان چیزی است که آن را به عنوان اختلال هویتی جنسیتی میشناسند.
این جمله غلط است. «اختلال هویت جنسیتی» غلطترین جمله ممکن است. این موضوع اختلال که نیست هیچ، هویت ما و آنچه درون ماست، محسوب میشود. من جسمم را تغییر دادم تا با هویتم تطبیق پیدا کند. ترانس سکشوال نه اختلال است و نه بیماری.
اما در حیطه روانشناسی جایی به ترانسسکشوال میگویند «اختلال» که فرد هنوز هویت جنسیتیاش را پیدا نکرده است.
اشتباه ما همین است. متاسفانه حتی دانشجویان روانشناسی ما هم اصلا نمیدانند هویت جنسی یعنی چه؟ آنوقت یک کلمه اختلال هم به آن چسباندهاند. متاسفانه جریانی هم هست که از این سیستم حمایت میکند.
شما میگویید، درستش چیست؟
«انجمن ترانسسکشوالها». مثل «انجمن کودکان کار». من ترانسسکشوال هستم؛ نه بیمارم و نه اختلال دارم. من این طوری به دنیا آمدهام. من با جسمی به دنیا آمدم که متعلق به من نبوده.
از زمانی که متوجه این تفاوت شدید، چقدر طول کشید که موضوع را بپذیرید و با آن کنار بیایید؟
من همان اول با این موضوع کنار آمدم و شروع کردم به تربیت خودم.
خانوادهتان هم متوجه بودند؟
آنها متوجه بودند اما من بروز نمیدادم. مرد و زن فقط یک واژه است. مثلا این لیوان را از اول به شما یاد دادند که بگویید، لیوان. نامش میتوانست چیز دیگری باشد. ما نباید انقدر درگیر واژهها باشیم. آن هم واژههایی که بیتاثیرند.
ببینید، ترنسی که با یک خروار آرایش بیرون میآید، در واقع روحش «زن» است. این روح مهم است، جسم که ارزشی ندارد. متاسفانه برخی ترانسها به علت عدم آگاهی از خود و جامعهشان در آرایشکردن، راه رفتن و ... اگزجره رفتار میکنند، یا بارها این بچهها را مجبور به ازدواج میکنند. آنقدر روند مجوز گرفتن برای جراحی سخت است و پزشکیقانونی سنگ میاندازد که اینها چنین رفتارهایی از خود نشان میدهند. میخواهند بگویند: «من هستم، من را ببینید!» ما باید بار این افراد را سبک کنیم. مگر در کشور بیمارستان تخصصی قلب نداریم؟ خب، برای این بچهها هم بیمارستان تخصصی داشته باشیم. برای این بچهها فقط یک انستیتو روانشناسی تاسیس کردهاند که چند روانشناس آنجا نشستهاند و فقط سوالهای الکی میپرسند. انقدر سوالها پیش پا افتاده است که حد ندارد. در آن انستیتو به بچهها تلقین بیماری میکنند و باعث افسردگی آنها میشوند.

شما هم درگیر این پروسه و این انستیتو شدهاید؟
من نگذاشتم درگیرم کنند. این همان بحث شناخت از خود است. من تمام تلاشم این است که یک مجوز به من بدهند تا بچههای ترانس را جمع کنم و بتوانم راجع به این بحث شناخت از خود آگاهشان کنم.
فکر میکنم، در جامعه ما ترانسهایی که ظاهر مردانه با هویت زنانه دارند، مشکلشان بیشتر است.
بله. مشکلاتشان بیشتر است؛ چون جامعه مردسالار است. البته نه فقط در ایران بلکه در اروپا و آمریکا هم همینطور است.
تجربه خودتان چطور بود؟
سال ۱۳۶۷بود که با دکتر محرابی آشنا شدم. آن زمان ۲۲ ساله بودم. نظرم عوض شد و سال ۱۳۷۱ دیگر روند جراحی را پیگیری نکردم؛ چون تصمیم گرفتم برای خودم پایگاه اجتماعی بسازم. مثلا کار و سوادم را ارتقا دهم. کار تئاتر را قویتر پیش گرفتم و پرقدرت جلو رفتم.
موفق هم بودید؟
خیلی. همین الانم موفقم. من اساسا آدم موفقی هستم.
قرار بود راجع به تجربه شخصی خودتان بگویید؟ بعدش چه شد؟
بله. آن ۹ روانشناس را میگفتم که سوالهای عجیب میپرسیدند. از من هم ازآن سوالها پرسیدند اما آنقدر سوالهایشان عجیب بود که دوست داشتم میز را بردارم و بکوبم روی سرشان.
سوالهایشان چه بود؟
مثلا میپرسیدند شما نسبتا به یک خانم چه حسی دارید؟ گفتم مثل همان حسی که شما دارید. حس، حس است دیگر! به آنها گفتم سوالهای چرت میپرسید. دوباره رفتم پیش دکتر محرابی و گفتم من نیاز به روانکاوی ندارم. دکتر محرابی قبول کرد و مجوز داد برای جراحی.
این را هم بگویم که من در سال ۱۳۷۰یک ازدواج اجباری(شوهرم دادند) داشتم. نمایش «همان باش که نیستی» که روی صحنه بردم روایت همین اتفاق است.
چرا خانوادهات این کار را کردند؟
خب! شما یک پدر و مادر دارید و یک خواهر و برادر. ممکن است مثلا پدر و مادرتان با موضوع کنار بیایند اما خواهر و برادرتان نه.
فقط یک شبانه روز با«شوهرم »بودم!
من فقط یک روز در این ازدواج ماندم. یکسال و نیم هم طول کشید تا طلاق گرفتم.
بعضی وقتها تجربههای تلخ باعث میشوند تو خودت را پیدا کنی.
از ازدواج کردید تا تغییرجنسیت چقدر طول کشید؟
۱۷سال.اما من در این ۱۷ سال بهترین مقالههایم را نوشتم. روی کارهای «برتولت برشت» تحقیق کردم. به بچههای روستا درس دادم. ۸ جایزه بازیگری گرفتم و بهترین اجراهایم را روی صحنه بردم.
من بازیگرم. روی صحنه نقش زن بازی کردم و مهم نیست. اساسا خودم را اذیت نمیکردم. آن زمان مانتوی ساده میپوشیدم. همه هم میدانستند من متفاوتم. اتفاقا وزارت ارشاد که میرفتم با مردها دست میدادم اما حراست ایراد نمیگرفت. بعد از جراحی حراست گفت ما میدانستیم تو با بقیه فرق داری، برای همین جلویت را نمیگرفتیم.
زنگ زدم به مهتاب کرامتی. سر فیلمبرداری «بیست» بود.
گفتم «مهتاب! باید ببینمت»
او دوست دوران دانشگاهم بود. رفتم پیشش و گفتم که مجوز جراحی گرفتم. او راحت پذیرفت و حتی یک جراح خوب به من معرفی کرد. رفتم پیش دکتر مهدیزاده برای جراحی رحم و تخمدان که در بیمارستان «رسول (ص)» انجام شد. جالب است بدانید بیمارستان «حضرت رسول» برای اولینبار این جراحی را روی من انجام داد. دکتر مهدیزاده یک جراح فوقالعاده و انسان شریفی بود. پرستارهای آنجا هم هوایم را داشت.
بعد از جراحی چه حسی داشتی؟
عالی. بهترین احساس بود. باز هم به کمک مهتاب به دکتر حسینی معرفی شدم تا جراحی سینه انجام دهم. من هزینهای پرداخت نکردم. مهتاب کرامتی تقبل کرد. اما برای جراحی آخر باید میرفتم سراغ دکتر کهنزاد در بیمارستان «پارس». آنجا خیلی گران بود. بهزیستی هم فقط یک میلیون تومان کمک میکرد و من حقوق چندانی نداشتم که بتوانم دستمزد دکتر کهنزاد را پرداخت کنم.
جراحی چند مرحله بود؟
سه جراحی که برای من در یک پروسه سه ماهه انجام شد. جراحی آخر خیلی سخت و مهم است. یعنی همان جراحی که اندام جنسی را تغییر میدهد. همان جراحی قرار بود «دکتر کهنزاد» انجام دهد. بیمارستان «پارس» که اصلا بیمه قبول نمیکند. برای همین با مائده طهماسبی صحبت کردم. او گفت نگران نباش با دکتر صحبت کردم که تخفیف دهد و البته این را هم گفت که چهل نفر از بچههای بازیگر به حسابم پول ریختند. جالب بود خیلی از بازیگرهای خانم برای جراحی من پول واریز کرده بودند. هدیه تهرانی، کتایون ریاحی و... خیلی احساس شعف کردم. هنوز هم شعف دارم. جراحیام آن زمان توسط دکتر کهنزاد، خیلی خوب انجام شد.
نقاهت طولانی بود؟
دکتر کهنزاد فکر نمیکرد برای من که در 42 سالگی جراحی کردم، دوران نقاهت انقدر کوتاه باشد. خب! 42 سالگی خیلی برای این عمل دیر است. هرچند که جراحی برای ترانسها اجباری نیست اما من دوست داشتم بدنم را تطبیق دهم.
خانوادههاچطوربااین موضوع کنار میآیند؟ به ویژه با جراحی.
درصد خانوادهها خیلی کم است. البته مشکل خانواده نیست؛ مشکل آموزش است. آگاهی به مردم نمیدهند. مثلا فیلم «آیینههای روبرو» فیلم خوبی بود اما مگر در چند سینما پخش شد؟ باید بودجه باید صرف آگاهسازی شود. یک نامه به من بدهند، خانوادهها را جمع کنم، آگاهی بدهم. کتاب وفیلم به آنها نشان دهیم. کاری ندارد. من فقط مجوز میخواهم؛ نه پول و نه هیچ چیز دیگر.
من سال ۱۳۸۷ جراحی کردم اما میدانید، پس از آن چند فیلم کار کردم؟ حتی دوستهای صمیمیام به من نقش نمیدهند و میگویند که نمیشود، کار کنی. چرا؟ حتی چند نفر زنگ زدند، برنامه «ماه عسل» و گفتند، سامان ارسطو را به برنامهتان دعوت کنید تا در این باره صحبت کند اما آنها گفتند، این موضوع خط قرمز صدا و سیما است. خط قرمز یعنی چه؟ حتی نمایشم را هم هیچکس حمایت نکرد؛ هر چند که خیلی خوب دیده شد. بالغ بر 50 خانواده با این کار آگاه شدند که اگر پول جراحی فرزندانشان را ندارند، حداقل آنها را بفهمند. حالا ببینید، اگر این کار حمایت میشد، چه اتفاقی میافتاد؟
من 115 قصه نوشتهام. این قصهها قصه خیلیاز آدمهاست.این ۱۷سال تلخترین قسمتش تنهایی بود. واقعا تنها بودم. تنهایی درونی خیلی تلختر از تنهایی بیرونی است. تو نمیتوانی به بهترین رفیقت هم توضیح دهی که چه مسالهای داری. این دردآور است.
تعاملاتتان چطور بود؟
خیلی سخت بود. به چه کسی میتوانستم اعتماد کنم؟ تجربه دست یکی را گرفتن و با او بستنی خوردن یک رویای همیشگی بود برایم. همه رویاهای من به حقیقت پیوستهاند جز رویای جوانیام؛ من جوانی نکردم. در جامعهای بودم که به سطحی از آگاهی نرسیده بود که به من کمک کند اما امروز رسیده است. رویاهای من هیچگاه تحقق پیدا نکرد.
قبلاً شوهرکرده بودم واما حالا زن گرفتم !
۲سال است ازدواج کردهام.
«زنت »می دانست که «شوهر»کرده بودید؟!
آره جالب است. خیلی. آن آدم میدانست من چه کسی هستم و مرا پذیرفت.
خاطره تلخ
یکی از خاطرات تلخ من این است که چهار بار به من شوک الکتریکی دادند. به من گفتند روانی! و در بیمارستان «روزبه» بستریام کردند. من حتی دارو درمانی شدم البته خودم به شدت جلوی این موضوع را گرفتم. بر اثر این شوک من ماهها فراموشی داشتم. مثلا میدانستم این لیوان است اما نمیتوانستم اسمش را بگویم.

گفتند افسردگی داری. هرچند که من بعد از آن موضوع افسردگی شدید گرفتم.
وقتی از« فرزانه» به «سامان» تبدیل شدی، دوستان دخترقدیم،دوستان پسرجدید
یکسری رابطهشان را با من قطع کردند و بعضیها هم ماندند.
میخواهم همه آنطور که من هستم، دوستم داشته باشند نه آنطور که خودشان دوست دارند. اما در حیطه کاری بیمهری زیاد به من شد. مثلا در مجموعه محله «گل و بلبل» کار کردم و قرارداد بستم. یک سکانس هم گرفتند اما بعد گفتند نمیتوانی ادامه کاربدهید. پولم را هم ندادند. آن کار میتوانست، شروع خوبی در تلویزیون برای من باشد. توضیحی هم ندادند.
ممنوعالتصویر شدی؟
میشود گفت. با من برخورد شخصی شد. از وزیر نامه دارم که ممنوعالکار نیستم.
خواستند مرا منزوی کنند اما نتوانستند./۱۳۹۳
این ۳ دخترهم پسرشدند.
۲ترنس سکشوال باهم ازدواج کردند
هانا(۳۳ ساله) و جیک گرف(۴۲ ساله) که هر دو تغییر جنسیت داده اند.

هانای ۳۳ ساله یکی از افسران عالی رتبه ی ارتش انگلیس بوداما در سال ۲۰۱۸میلادی(۱۳۹۷شمسی) به قصد تشکیل خانواده، خدمت در ارتش را ترک کرد. او در سال ۲۰۱۳میلادی(۱۳۹۲شمسی) تغیر جنسیت داد.
هانا با جیک ۴۲ ساله که در سال ۲۰۰۸میلادی(۱۳۸۷شمسی) تغییر جنسیت داده بود آشنا شد و آن ها با هم ازدواج کردند. این زوج علاقه ی زیادی به فرزند داشتند به همین دلیل از تخمک های فریز شده ی جیک که از قطع موقت روند هورمون درمانی او به دست آمد برای این کار استفاده شد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این ۲اگرچه به اولین پدر و مادر ترنس انگلیس شناخته می شوند واما فرزندشان از طریق رحم اجاره ای واسپرم اهدایی متولد شده است.
***
گفتگوی خواندنی با فعال ترین ترنس ایران
«ترانه آرام» که درسال۱۳۸۳ تغییر جنسیت داده و حالا در زمینه« بازیگری» فعالیت می کند و همچنان جزو فعال ترین ترنس های ایران است.با وارد شدن به آپارتمان کوچک ترانه انگار وارد خانه آدمی می شوم که کلکسیون پروانه های رنگی دارد. پروانه هایی که یک روز مثل خودش بوی پیله بودند و بعد از مدتی مجالس برای پروانگی پیدا کرده اند. برای همه ترنس ها این پروانه شدن، دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد! ترانه بیشتر از ۶ سال قبل مهمان سرنخ بود و حالا بعد از این همه وقت، ملاقات دوباره من برای انجام مصاحبه با ترانه در آپارتمانش شروع می شود.

خانم تر شدم!
«اون موقع که با هم مصاحبه کردیم، روی پله ۶ وایساده بودم، الان روی پله دوازدهمم! خیلی زود می رسم به پله بیستم.» راست می گوید: دیگر خبری از آن رنگ موهای تند و آراش های غلیظ نیست، عکس هایش را اغراق شده به دیوار نکوبیده، انگار دیگر دلیلی نمی بیند که چشمان خودش را پشت لنز های آبی و سبز پنهان کند. او حتی دیگر رفتارهایش هم خانمانه تر شده و این را می توان از چیدمان خانه اش هم فهمید.
کلاه گیس های رنگارنگ بارشان را از خانه او بسته اند و رفته اند. موهایش را بلند کرده و همان خوشحالش می کند؛ باور کرده دیگر نیاز به کلاه گیس ندارد. خانه اش آرامشی زنانه گرفته. دکور عوض شده اما هنوز هم ترانه یک چیز قدیمی در خانه اش دارد؛ کلی شمع و کتاب که رفقای او هستند. همه اینها نشان می دهد که ترانه در همه این سال ها چقدر بزرگ شده و چقدر آن طور که دوست داشته زندگی کردهاست. بعد از اینکه در سال 91 مریم ملک آرا فوت کرد، ترانه به شناخته شدن ترین ترنس ایرانی تبدیل شد. او برای همه همایش ها و سمینارها، پایان نامه های دانشجویی و خیلی چیزهای دیگر پیشقدم است. هرچند به قول خودش دوستان ترنسش آنقدر که باید او را دوست ندارند.
اعتماد به نفسم بالاست
هنوز هم با گذشت این همه سال از شکسته شدن تابوی تغییر جنسیت که با تلاش ترانه و امثال او شکل گرفت، خیلی ها هستند که دل شان نمی خواهد جلوی دوربین بیایند و درباره زندگی شان صحبت کنند و شاید ترانه را بتوان تنها کسی نامید که این قدم را برای عادی تر شدن حضور ترنس ها در جامعه برداشته است. از او می پرسم چطور می شود که تو اینقدر همه چیزت رو است: «فکر کنم اعتماد به نفسم خیلی بالاست».
می خندد و ادامه می دهد:«به نظرم پنهان کردن ندارد، ما سال ها تلاش کردیم برای اینکه به دیگران بفهمانیم جنسیت مان آن چیزی نیست که شما می بینید. بعد از کلی تلاش و طرد شدن، تصمیم به تغییر جنسیت گرفتیم.حالا که خانواده راضی هستند، خودمان هم در قالبی که دوست داریم زندگی می کنیم چرا باید همه چیز را پنهان کنیم؟ من برای همین که پنهان نباشم تغییر جنسیت را انتخاب کردم وگرنه می توانستم مثل قبل همانطور که تا 23 سالگی زندگی کرده بودم، زندگی ام را ادامه بدهم.»
اعتماد به نفس داشتن و خود را پنهان نکردن، برای ترانه همان چیزهایی بود که او را به سمت بازیگری کشاند، با اینکه به قول خودش ۷سال حضورش در کارگاه بازیگری یکی از قدیمی ترین کارگردان های ایران، نتیجه ای جز اتلاف وقت برای او نداشت، اما توسط یکی از بازیگران به شکل جدی وارد عرصه بازیگری شد: «با رفت و آمدهایی که به محافل هنری داشتم آقای کیانوش گرامی را دیدم. ایشان وقتی متوجه علاقه شدید من به بازیگری شد، من را برای حضور در کار معرفی کرد. تا الان ۴ تله فیلم بازی کرده ام و منتظر عقد قرارداد یک فیلم سینمایی با موضوع ترنس ها هستم. این فیلم سینمایی همان پله بیستم است که گفتم. من عاشق این کار هستم و از حضور در آن لذت می برم.»

کارهایش را لیست کرده است.هر روز ساعت ها پشت میز می نشیند و کانال تلگرام و سایتش را اداره می کند و اگر دوستانش از او سوالاتی داشته باشند، شروع می کند به پاسخ دادن. می گوید یک روز بهنوش بختیاری را پشت صحنه یک کار دیده و چند ساعتی با هم درباره ترنس ها گپ زده اند. بعد از آن بود که این بازیگر نزدیک به 8 ماه به عنوان سفیر ترنس ها فعالیت کرد، اما از آنجا که دغدغه های زیادی داشت نتوانست کارش را ادامه بدهد، برای همین کنار کشید.
«چند سالی است که فعالیت هایم در گروه هایی که با دوستان «ترنسم» داریم چند برابر گذشته شده است. اگر سر کار نباشم، وقتی بیدار می شوم تا شب نزدیک به ۵ ساعت زمان می گذارم و با بچه ها در حال صحبت کردن هستم. کسانی که تغییر جنسیت نداده اند و مردد هستند را راهنمایی می کنم و به آنهایی که تغییر جنسیت داده اند اما هنوز درگیر مشکلات هستند، دلداری می دهم. این تنها کاری است که از دستم بر می آید.»

توضیح مدیریت سایت پیراسته فر:ترانه متولد ۱۳۶۰ که تا۱۳۸۳نامش «امیرعلی»وامادر تا ۲۳ سالگی باتغییرجنسیت شد«ترانه»
او مثل خیلی از ترنس ها از زمان کودکی لباس های دخترانه می پوشید. او هم وقتی تصمیم گرفت تغییر جنسیت بدهد مانند خیلی های دیگر، مشکلات زیادی را پشت سر گذاشت؛ از راضی کردن خانواده تا اطلاعات کم و گنگی که از وضعیت بعد از تغییر جنسیت داشت. همین ها باعث شد ترانه تصمیم بگیرد تحقیقات میدانی اش را در زمینه ترنس ها بیشتر کند و با ساخت یک مستند خودش و دوستانش را به مردم بیشتر بشناساند: «سال ها قبل یک اکیپ تشکیل دادم و شروع کردم به تحقیق.
در بین راه با شراره عطاری آشنا شدم. شراره پیشنهاد ساخت یک مستند را داد، من هم قبول کردم. این تنها کاری بود که می شود به واسطه آن دید جامعه را عوض کرد.» رفت و آمدها و فعالیت هایی که ترانه و بقیه ترنس های پرکار و فعال برای خودشان انجام دادند باعث یک اتفاق خوب شد: «خستگی من و بقیه کسانی که در این زمینه فعالیت کردند زمانی از تن مان رفت که بعد از پخش مستند، مجلس برای درمان هر تی اس مبلغ 5 میلیون تومان تصویب کرد که این، خبر خوبی برای ما بود.»
با امیر خداحافظی کردم
شرایط در دوره هایی از زندگی برای ترانه هم مانند دیگر ترنس ها سخت شد. او می توانست در قالب مردانه اش بماند و به زندگی ادامه بدهد اما تصمیم این زن، چیز دیگری بود؛ چیزی که او را مجاب کرد با تمام خوبی ها و بدی های زندگی امیر، با او خداحافظی کند و به سمت «ترانه» شدن قدم بردارد.
مرداد ۱۳۹۹«۱۶ سال است که می توانم نفس بکشم. تا قبل از این، نفس کشیدن برای من خیلی سخت بود. مدام احساس تنگی نفس داشتم. البته طبیعی است که بعد از عمل، خیلی از ما دچار افسردگی می شویم.»

افسردگی ای که ترانه از آن حرف می زند و دلایلی که از آن صحبت به میان می آورد کمی طبیعی است: «از آنجا که فرد ساعت ها زیر عمل جراحی می ماند، طبیعتا افسرده می شود اما منظور من از افسردگی اتفاقی است که بعد از عمل می افتد. بچه های ترنس قشری هستند که تمام نگاه ها را روی خودشان می بینند و همین مساله، گمراهشان می کند که بعد از عمل قرار است همه دنیا فقط به آنها نگاه کنند، در حالیکه اینطور نیست. بعد از عمل آنها به یک فرد طبیعی تبدیل می شوند که قرار نیست همه نگاه ها را به سمت خودشان بکشانند و یک زندگی رویایی بسازند.
یک مساله دیگر هم ماجرای بچه دار شدن از طریق طبیعی است که خوب امکانش برای هیچکدام از ما وجود ندارد. کسی که قصد دارد تغییر جنسیت بدهد باید با این مسائل کنار بیاید.»
مادر نمی شویم
این ناتوان بودن از مادر شدن را آن قدر تلخ به زبان می آورد که غصه ام می گیرد. خودم را می گذارم جای او با تمام احساس زنانه ای که دارد. حس تکان خوردن یک موجود در وجود هر زنی، شاید ناب ترین اتفاق زندگی اش را رقم بزند اما ترنس ها ممکن نیست این حس را تجربه کنند، تنها راهی که در پیش دارند به سرپرستی گرفتن یک کودک از بهزیستی است.
ترانه چندباری تا پای ازدواج رفت اما هیچوقت لباس عروسی به تن نکرد. سال ها قبل که با او صحبت کردم خیلی دلش می خواست ازدواج کند، اما این روزها یک «نه» غلیظ، جوابی است که او به سوالم می دهد: «چند بار تا الان خواستگار جدی داشتم.
اغلب هم آدم های معمولی بودند و خودشان با تغییر جنسیت من مشکلی نداشتند اما مشکل خانواده ها بودند. یک بار تا پای سفره عقد رفتیم اما وقتی خانواده طرف فهمیدند مراسم به هم خورد. از همان موقع تا الان مسیر زندگی ام را عوض کردم و دیگر دلم نمی خواهد ازدواج کنم.»
ترنس های موفق زیادی داریم
یکی از اتفاقاتی که باعث می شود مردم جامعه نظرشان نسبت به ترنس ها مساعد نباشد، نوع پوشش و رفتاری است که تعداد بسیار اندکی از این افراد برای خودشان انتخاب می کنند و جمعیت عظیمی از دوستان خودشان را با این حرکت در نگاه مردم زیر سوال می برند: «من هم قبول دارم که یک عده بسیار کمی که شاید 20 درصد از کل جمعیت ما را تشکیل می دهند رفتار نامناسبی داشته باشند اما بقیه ترنس ها به شکل کاملا معمولی، بدون اینکه حتی در نگاه دیگران، متفاوت جلوه کنند زندگی خودشان را دارند و اتفاقا آدم های موفقی هستند، از پزشک گرفته تا وکیل پایه یک دادگستری و استاد دانشگاه. نباید از روی آن عده اندک، درباره بقیه تصمیم گیری و قضاوت کرد.»
در این تصمیم بزرگ، همراه شان باشید
قبول این شرایط برای خیلی از پدر و مادرها سخت و غیرقابل باور است اما خانواده تران چنین مشکلی با فرزند ترنس شان نداشتند و شاید به همین دلیل است که او اینقدر در کار و زندگی اش موفق شده و «ترنس» بودن را انگی نمی داند که لازم باشد آن را پنهان کند. «زمانی که تصمیم به تغییر جنسیت گرفتم نزدیک عید 83 بود. همه در خانه جمع بودند. آمدم و در حضور تمام فامیل گفتم از قالبی که در آن زندگی می کنم راضی نیستم و قصد تغییر جنسیت دارم کسی از شنیدن این حرف شوکه نشد اما پدربزرگم با پیشنهاد خرید خانه و خرج یک عروسی مجلل تصمیم داشت جلوی من را بگیرد که البته موفق نشد.»
متاسفانه تعداد زیادی از خانواده ها زمانی که متوجه می شوند فرزندشان ترنس است شروع می کنند به سرزنش کردن او. وقتی می بینند او باور دارد که ترنس است از هراس اینکه آبروی شان نرود، او را از خانه و خانواده طرد می کنند.
بعضی ها هم بعد از عمل جراحی، به اشتباه فرزند ترنس شان را از دید اقوام و دوستان پنهان می کنند در حالی که همراهی خانواده بهترین موهبتی است که این افراد به آن نیاز دارند.»
***
سالن همایشهای موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) هفته گذشته شاهد برگزاری نشستی با عنوان تغییر جنسیت و مسائل فرارو بود که اخبار آن در حوزه نیوز درج شد، با عنایت به اهمیت مسئله، گزارشی تفصیلی این نشست تقدیم میگردد.
حجتالاسلام والمسلمین محمد مهدی کریمینیا، معاون پژوهش مرکز حقوق و قضا حوزه علمیه قم در نشست «تغییر جنسیت، مسایل فرارو» که از سوی گروه حقوق موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در سالن همایشهای این موسسه، برگزار شده بود به بیان دیدگاه فقهی این مسئله پرداخت، گزارش کامل این نشست از سوی سرویس علمی- فرهنگی مرکز خبر حوزه، تقدیم میشود.
«علت اهمیت مساله تغییر جنسیت»
آنچه که باعث اهمیت مساله تغییر جنسیت شده این است که در هر هفته، یک تغییر جنسیت در ایران اتفاق میافتد، یعنی با عمل جراحی، مرد تبدیل به زن یا زن تبدیل به مرد میشود.
به ادعای یکی از پزشکان، تاکنون تنها ۶۵۰ عمل تغییر جنسیت در ایران به توسط او انجام گرفته که اگر آمار دیگر پزشکان، به این رقم اضافه شود، تقریبا ۳هزار تغییر جنسیت در ایران اتفاق افتاده است و اگر آمار دیگر کشورها، نیز به این رقم اضافه شود، نشان از اهمیت موضوع میدهد که باید از حیث فقهی و حقوقی به این مسئله پرداخته شود.
در کشور عربستان،با اینکه این عمل، از طرف علمای آن کشور حرام اعلام شده است، باز هم عمل تغییر جنسیت رخ داده است و یک بیمارستان ویژه به این عمل اختصاص داده شده است.
«مساله مستحدثه»
تغییر جنسیت، از مسایل مستحدثه میباشد که سابقاً وجود نداشته و در کتابهای فقهی علمای قدیم، نیز بحثی در این رابطه مطرح نشده است.
« بحث خنثی و تشبیه به تغییر جنسیت»
مبحث خنثی، از مباحث نزدیک به تغییر جنسیت میباشد؛ البته در بحث خنثی، دو جنسی بودن مطرح شده است که این بحث در «کتاب الارث» یا «کتابالنکاح» به صورت مفصل بیان شده است، مثلا ارث خنثی چه مقدار است؟ آیا میتواند ازدواج کند؟ و بعد هم، بحث خنثای مشکله و غیر مشله را بیان میکنند و نتیجه میگیرند که خنثای مشکله نمیتواند ازدواج کند.
همچنین در فقه ما، بحثی به نام «تشبه» وجود دارد که افرادی خود را شبیه جنس مخالف میکنند، مثلا مردان ظاهر خود را شبیه زنان درست میکنند، لباس زنانه، میپوشند و یا بالعکس.
«سوالاتی که پیرامون تغییر جنسیت مطرح است»
آیا کسی تغییر جنسیت داده است بر فرزندان خود ولایت دارد؟
آیا تغییر جنسیت زن یا مرد، بعد از ازدواج، در حضانت آنها نسبت به فرزندان خود تاثیرگذار است؟ آیا پدر، بعد از تغییر جنسیت، همچنان عنوان پدر را دارا میباشد؟ و بالعکس.
آیا سهمالارث کسانی که تغییر جنسیت دادهاند، بر اساس وضعیت فعلی آنها محاسبه میشود؟
شاید در بحث مسئولیت کیفری، این مساله بیشتر نمود پیدا کند، مثلا در فقه، گفته شده است که اگر مردی قاتل زنی باشد و حکمش قصاص باشد، خانواده مقتول باید نصف دیه را به خانواده قاتل بدهند تا حکم قصاص اجرا شود، حال، اگر قاتل بعد از قتل، تغییر جنسیت داده است و زن شده است، آیا باید، نصف دیه را به خانواده قاتل تحویل دهد یا این حکم ملغی میشود.
و نیز در بحث ارتداد، اگر مردی مرتد شود، حکم آن اعدام است و اگر چنانچه زنی مرتد شود به حبس ابد محکوم میشود، حال، سوال این است مرد یا زنی که مرتد شدهاند و بعد از ارتداد، تغییر جنسیت دادهاند، حکم این افراد چگونه است؟
و یا اینکه مردی قبل از تغییر جنسیت، اسپرم خود را در بانک اسپرم، قرار میدهد، و بعد تغییر جنسیت میدهد و خود را به زن تبدیل میکند و اسپرم خودش را در رحم خود قرار میدهد در نتیجه این شخص صاحب فرزند میشود که در واقع، پدر و مادر او یکی میباشد، چونکه صاحب اسپرم و صاحب رحم، خود او است و… دهها فرض فقهی دیگر.
«تاریخچه بحث فقهی تغییر جنسیت»
حضرت امام در دوران تبعید خود در کشور ترکیه در سال ۱۳۴۳ کتاب تحریرالوسیله را در دو جلد نوشتند و در انتهای جلد دوم، احکام مسئله را به مباحث تغییر جنسیت اختصاص دادند.
قبل از حضرت امام، هیچ فقیهی در باب این مسئله، مطلبی را بیان نکرده بود. ایشان در سال ۱۳۴۷، کتاب تحریرالوسیله را در نجف اشرف به چاپ رساندند تا سال ۱۳۶۴ هیچ بحث فقهی در این زمینه، از سوی هیچ یک از فقها مطرح نشده است.
«اولین سوال از امام در مورد تغییر جنسیت»
در سال ۱۳۶۴، شخصی به نام «فریدون» به علت بیماری روحی، از حضرت امام(ره) در مورد تغییر جنسیت، استفتاء میکند و حضرت امام در پاسخ او مینویسند: «تغییر جنسیت با تجویز طبیب مورد اعتماد، اشکال شرعی ندارد انشالله در امان بوده باشید و کسانی را که شما ذکر کردهاید، امید است مراعات حال شما را بکنند.»
«نظر حضرت امام در تحریرالوسیله»
حضرت امام(ره) در تحریرالوسلیه، حکم به جواز تغییر جنسیت دادهاند و این حکم را به افراد خنثی و دیگران، تسری میدهند.
«الظاهر عدم حرمة تغییر جنس الرجل باالمرأة باالعمل و باالعکس و کذا لا یحرم العمل فیالخنثی لیصیر ملحقا باحد الجنسین» ظاهر، این است که تغییر جنسیت مرد به زن و باالعکس حرام نیست و همچنین خنثی، در صورت عمل جراحی، به یکی از دو جنس مرد یازن، ملحق شود، حرام نمیباشد.»
«مباحث و مقالات ارائه شده در باب تغییر جنسیت»
از سال ۱۳۶۴ تا امروز، یک تحول فقهی،حقوقی و پزشکی در مورد این موضوع اتفاق افتاده است و مباحث و مقالات زیادی از سوی فقها در این زمینه ارائه شده است.
بزرگانی همچون آیات اعلام مومن، خرازی، مشکینی، سید محمد صادق صدر، محمد آصف محسنی، بجنوردی و دوزدوزانی، در این موضوع به طرح دیدگاه فقهی، حقوقی و پزشکی پرداختهاند. همچنین، حدود ۲۵۰ استفتاء در این زمینه از مراجع عظام صادر شده است.
«مقایسهای بین علمای شیعه و علما اهل تسنن»
اگر مقایسهای در باب این موضوع، بین فقهای شیعه و اهل تسنن، داشته باشیم، خواهیم دید که علمای اهل تسنن، با اینکه در خیلی از مباحث مستحدثه، احکامی را صادر کردهاند، در این موضوع کمترین مباحث را داشتهاند و تنها دو مقاله و چند فتوای را ارائه دادهاند.
مثلا در کشور عربستان، کتابی به نام فقهالنواظر، چاپ شده است که تنها به دو استفتاء اکتفا میکند که آن هم اعلام حرام بودن تغییر جنسیت میباشد و در مورد آثار این مساله، مثل ازدواج، ولایت، ارث و عناوین خانوادگی، هیچ بحثی از طرف علمای اهل تسنن بیان نشده است.
علمای اهل تسنن با اینکه در مورد استنساخ و شبیهسازی، بیش از بیست کتاب، نگاشتهاند، در مورد تغییر جنسیت، فقط فتوا به تحریم آن دادهاند.
«آیا تغییر جنسیت جایز است؟»
در مورد جواز یا عدم جواز تغییر جنسیت به صورت کلی، نمیتوان، جواب مثبت و یا جواب منفی داد، چون که تغییر جنسیت، دارای انواع و اقسامی است که حکم هر کدام نیز متفاوت میباشد؛ بنابراین باید، ابتدا، انواع تغییر جنسیت را شناخت تا حکم آن را نیز بیان کرد.
«اقسام تغییر جنسیت»
اولین مورد کسانی هستند که از هر حیث سالم هستند، کسانی که هیچ مشکل و بیماری جسمی و روحی ندارند و با انگیزههای واهی، دوست دارند تغییر جنسیت دهند، طبیعی است که متخصصین پزشک روانی، به این افراد، جواز تغییر جنسیت نخواهند داد.
دومین قسم کسانی هستند که دارای جنسیت پنهان هستند، مثلا فردی در ظاهر زن هست، اما حقیقتا مرد، میباشدو آلت تناسلی مردانه در حفره شکمی، پنها است، این افراد قابلیت تغییر جنسیت را دارند و به آنها اجازه این کار داده خواهد شد.
سومین نوع، افراد خنثی یا دو جنسی هستند که این افراد، هر دو آلت تناسلی مرد و زن را دارا میباشد که عمدتا در این حالت، آلت تناسلی مردانه از آنها برداشته میشود و شخص ملحق به زنان میشود و فقها نیز در مورد جواز تغییر جنسیت این افراد حکم دادهاند.
چهارمین مورد، که محل نزاع و اختلاف میباشد، افرادی هستند که خود را از لحاظ روحی، متعلق به جنس مخالف میدانند؛ یعنی مردی که از نظر ظاهر، هیچ مشکلی ندارد، فقط از حیث روانی، خود را متعلق به جنس مخالف میداند یا زنی که چنین مشکلی دارد، از بیماریهای سخت روحی و روانی به حساب میآید، چون روح و جسم این افراد با هم تطابق ندارد و در واقع دچار اختلال هویت جنسی هستند، این افراد در صورت مراجعه به پزشک متخصص، و تایید آن، جواز تغییر جنسیت را از پزشک مربوطه دریافت میکنند و یا تغییر جنسیت، جسم خود را با روح و اعتقادش یکسان میکنند.
اگر کسانی که دچار اختلال هویت جنسی هستند، درمان نشوند، چه بسا راههای خطرناکی مثل خودکشی را تجربه خواهند کرد.
مراجع تقلید مانند (امام(ره)، مقاممعظمرهبری، آیتالله العظمی سیستانی و دیگران به افرادی که روح و روان آنها با جسمشان، تطابق ندارند و دچار اختلاف هویت جنسی هستند، اجازه تغییر جنسیت دادهاند، اما فقهای اهل سنت و کلیسای مسیحیت، تغییر جنسیت، را برای افراد حرام دانسته و دلیل آن را تغییر در خلقت خدا میپندارند.
«دلیل اهل سنت درباره تحریم تغییر جنسیت»
اهل تسنن به آیه ۱۱۹ سوره نسا، استناد کردهاند در این آیه خداوند از قول شیطان میفرماید: به آنها دستور میدهم، خلق خدا را تغییر دهند.»
اما آن چه درباره شان نزول این آیه وارد شده این است که در صدر اسلام، در میان عرب جاهلیت رسم بوده اگر حیوانی مثل شتر، مثلا پنجبار بچه به دنیا بیاورد، بعد از دنیا آمدن پنجمین بچه، دیگر سوار آن شتر نمیشدند و یا از گوشت آن نمیخوردند و با بریدن گوش و بیرون آوردن چشم حیوان، آن را در راه بت خود، قرار میدادند. آیه در بیان این است که این کار شما، تغییر در کار خداست، چون این حیوان برای استفاده بردن و سواری دادن آفریده شده است.
نه اینکه شما این حیوان را در راه بت خود قرار دهید، که این کار شما تغییر در کار خداست.
در واقع آن چه از آیه برداشت میشود؛ این است آیه شریفه، ناظر به بدعت و تشریع میباشد، یعنی اگر حلال خدا، حرام و حرام خدا حلال شود، بدعت محسوب میشو و مصداق تغییر خلق خدا است.
«دلیل فقهای شیعه برای جواز تغییر جنسیت»
فقهای، امامیه، معتقدند چون ما دلیلی برای تحریم این موضوع نداریم، اصل اباحه و اصل جواز، اجازه تغییر جنسیت را صادر میکند.
حتی اگر گفته شود، تغییر جنسیت حرام است، در مورد افرادی که دچار اختلال هویت جنسی هستد به خاطر تداوی و درمان، تغییر جنسیت، جایز میباشد.
البته لازم به ذکر است که چون تغییر جنسیت، مستلزم مقدمات حرام، مثل (نگاه و لمس کردن) میباشد، تا حالت اضطرار محرز و محقق نشود، جواز این کار صادر نخواهد شد. ۹۰ درصد افرادی که دچار اختلاف هویت جنسی هستند، مرد میباشند./شهریور90فرارو
دختر ۱۹ ساله تغییرجنسیت داد(مردشد) وبا دوست مادرش(۳۱سال) ازدواج کرد

بابی فرانسیس ۱۹ ساله و نامزدش(دونا پرایس) ۳۱ ساله ومادرس
بابی فرانسیس ۱۹ ساله اهل شهرورکستر (۵۰ کیلومتر) جنوب غربی بیرمنگام(انگلیس).، عاشق پرستار کودکی اش(دونا پرایس) شده است که خودش سه فرزند دارد.
بابی آرایشگر بوده و در انتظار آن است که هر چه زودتر عمل های تغییر جنسیت را انجام دهد. در کودکی او همیشه موهای بافته شده اش را قیچی و لباس های دخترانه اش را پاره می کرد چرا که از درون می دانست پسر است.
او درباره تمسخر بچه ها در مدرسه می گوید: من همیشه در مدرسه دعوا می کردم و مرتب مادرم به مدرسه می آمد. سعی می کردم عصبانیتم را کنترل کنم ولی دوباره به نقطه اول بر می گشتم .
مادرم به خاطر من خیلی دردسرهای زیادی متحمل شد و اگر او نبود سختی من بیشتر هم می شد.
بابی که ۱۰ برادر و خواهر دارد می گوید در دبیرستان توانست اجازه بگیرد در بازی های مدرسه با پسران همبازی شود ولی بچه ها او را مسخره می کردند وتا الان مرتب افراد عبارت های زشتی نثار او می کنند.
بابی و مادرش «تریسی وود» و نامزد بابی«دونا پرایس»(پرستار) در یک برنامه حضور پیدا کرده و درباره داستان زندگی خود صحبت کردند.
او دو سال است که درمان هورمونی را شروع کرده و صدایش مردانه شده است ولی عمل های دیگری نیز از روند تغییر جنسیت او باقی مانده است!
فتاوای آیت الله العظمی مکارم شیرازی
١ – حکم تغییر جنسیت
سؤال: تغییر جنسیت چه حکمى دارد؟
جواب: تغییر جنسیت و ظاهر ساختن جنسیت واقعى ذاتا خلاف شرع نیست ولى باید از مقدمات مشروع استفاده شود یعنى نظر و لمس حرام در آن نباشد، مگر اینکه به حد ضرورت برسد
٢ – تغییر جنسیت همزمان زوجین
سؤال: اگر زن و شوهر با هم در یک زمان تغییر جنسیّت دهند، حکم ازدواج قبلى آنها چیست؟
جواب: اگر تغییر حقیقى باشد زوجیّت بلافاصله فسخ مى شود، و مى توانند مجدّداً عقد ازدواج در شکل جدید بخوانند; ولى احتیاط آن است که زمان عدّه بگذرد.
٣ – حکم مهریه پس از تغییر جنسیت
سؤال: اگر یکى از زوجین تغییر جنسیّت دهد لطفاً بفرمایید:
حکم ازدواج آنها چیست؟١
2. مهریّه زوجه چه حکمى دارد؟
جواب: اگر تغییر جنس واقعى باشد نه صورى، ازدواج آنها باطل مى شود، ولى مهریّه مربوط به زمان قبل به قوّت خود باقى است.
وظایف پزشکان در قبال دو جنسی های کاذب
سؤال: دو جنسى هاى کاذب از لحاظ پزشکى بر دو دسته اند: دسته اوّل دو جنسى هاىِ کاذبِ مؤنّث اند، که از لحاظ کروموزومى مؤنّث، ولى ظاهرى کاملاً مردانه دارند. دسته دوّم دو جنسى هاىِ کاذب مذکّر هستند، که وضعیّت کروموزومى آنان مذکّر، ولى داراى ظاهرى کاملاً زنانه هستند. ضمناً دو جنسى هاى حقیقى (که در فقه به آنها خنثاى مشکل مى گویند) داراى دو گناد (بیضه و تخمدان) هستند، و ممکن است هر دو فعّال باشد. (ممکن است تخمدان در یک طرف و بیضه ها در طرف دیگر باشد، یا مخلوطى از بافت بیضه و تخمدان در یک طرف، یا در هر دو طرف باشد. خلاصه داراى اندام تناسلى، به اشکال گوناگون هستند.)
باتوجّه به مطالب بالا بفرمایید
1. آیا پزشک در دو جنسى هاى کاذب مؤنّث، مجاز است، در صورت تمایل فرد و علیرغم ماهیّت زنانه، اقدامى کند که ظاهر مردانه وى حفظ شود؟
2. اگر دوجنسى کاذب مؤنّث ـ که ماهیّتش زنانه است ـ با زن سالم ازدواج کرده باشد، تکلیف شرعى پزشک در اقدام به عمل جرّاحى براى حفظ ظاهر مردانه وى چیست؟
3. اگر دو جنسى کاذب مؤنّث هنوز ازدواج نکرده باشد، با توجّه به اینکه اگر ازدواج کند ـ هرچند ظاهرش بر اثر عمل جرّاحى باقى مى ماند ـ دو زن با هم ازدواج کرده اند، تکلیف پزشک در انجام عمل جرّاحى براى ظاهر مردانه چیست؟
4. در مواردى که دو جنسى کاذب مؤنّث با زن ازدواج کرده باشد، و پزشک متوجّه دو جنسى بودن وى شود، وظیفه اش در کتمان یا افشاى اسرار چیست؟ (کتمان سر موجب ازدواج یا ادامه ازدواج دو زن مى شود، و افشاى سرّ نیز کار ناشایستى است، چون صاحب آن راضى به افشا نیست.) پزشک چه کند؟
5. آیا پزشک مجاز است در مورد دو جنسى هاى کاذب مذکّر، که على رغم ظاهر زنانه از لحاظ ماهیّت مرد هستند، براى حفظ ظاهر زنانه آنها، عمل جرّاحى انجام دهد؟
جواب: 1. جایز نیست.
2. باید سفارش کند آنها از هم جدا شوند، زیرا ازدواج آنها باطل است.
3. جایز نیست.
4. سزاوار است خود آنها را از نامشروع بودن این کار با خبر سازد.
5 . جایز نیست.
٥ – تغییر جنسیت در افراد دو جنسی
سؤال: دخترى از کودکى لباس مردانه مى پوشیده و حالا که بزرگ شده خود را مرد مى داند و با استفاده از داروهاى شیمیایى حالت مردانه در او ایجاد شده و با مراجعه به پزشک، درخواست تغییر جنسیّت خود را نموده است، آیا پزشک مجاز به تغییر جنسیّت مى باشد؟
جواب: تغییر جنسیّت اگر صورى باشد جایز نیست و اگر واقعى باشد (این امر در افراد دو جنسى واقع مى شود) به عنوان درمان و ظاهر شدن جنسیّت واقعى جایز و گاه واجب است.
تغییر جنسیت در غیر خنثی
سؤال: با توجّه به این که تغییر جنسیّت از نظر طبّى در غیر از خنثى (دو جنسى) به تعبیر اطبا تنقیص جنسیّت محسوب مى شود، بعضاً اطبا با مواردى مواجهند که شخص از نظر ظاهر بدن بدون هیچ شبهه اى یا مرد است یا زن، ولى داراى تمایلات، احساسات و عواطف جنس مخالف است. بسیارى از این افراد مى گویند اگر این تغییر ولو به طور صورى و ظاهرى صورت نگیرد، انتحار خواهیم کرد (تا به حال دو بار این مسأله پیش آمده) و با توجّه به این که آمارهاى علمى نشان مى دهد، این گونه افراد شش الى شانزده ماه بعد از وضعیّت جدید پشیمان خواهند شد، آیا اطبا در این گونه موارد که با تهدید انتحار مواجهند، مى توانند
از باب این که حفظ نفس مقدّم بر حفظ عضو است، این عمل را انجام دهند؟
جواب: تغییر جنسیّت دو صورت دارد،گاهى صرفاً ظاهرى و صورى است یعنى اثرى از آلت جنس مخالف در او نیست فقط یک جرّاحى صورى در او انجام مى گیرد و چیزى شبیه آلت جنس مخالف ظاهر مى گردد، این کار جایز نمى باشد و گاه واقعى است، یعنى با جرّاحى کردن عضو تناسلى مخالف ظاهر مى شود، این کار ذاتاً جایز است و محذور شرعى ندارد، مخصوصاً در مواردى که آثار جنس مخالف در او باشد، امّا چون این جرّاحى نیاز به نظر ولمس دارد تنها در موارد ضرورت مانند آنچه ذکر کرده اید مجاز است
***
بازیگر زیبای ترکیه ای که تغییر جنسیت داد و مرد شد! + عکس قبل و بعد جراحی
Nil Erkoclar بازیگر سریال و تلویزیون ترکیه که 26 سال دارد درحالی که دختری بسیار زیبا بود حال تغییر جنسیت داده و به پسرشده.

Nil Erkoclar بازیگر سریال و تلویزیون ترکیه که 26 سال دارد درحالی که دختری بسیار زیبا بود حال تغییر جنسیت داده و به پسری بنام روزگار جنسیت خودش را تغییر داده است.

بعدازجراحی
حرفهای سامان ارسطو گرچه دربردارنده تجربههای شخصی ارزشمندی است اما همچنان به تبیین و نگاه علمی بیشتری نیاز دارد. دکتر «شهریار کهنزاد» که در این زمینه تخصص و شهرت زیادی دارد و همان پزشک معالج سامان ارسطوست، در پاسخ به این پرسش که علت اختلال هویت جنسیتی چیست؟ میگوید: در کتابهای مرجع، عمده علل این بیماری را تنها در حد اختلال کروموزمی و هورمونی به ویژه در دوران جنینی میدانند. هیچ شاهدی در اثبات این فرضیهها وجود ندارد. من چندان این توضیحها را کافی و قانعکننده نمیبینم. بر این باورم در شیوه نگرش فلسفی شرق توجیهی قانعکنندهتر وجود دارد. نگاه شرقی در تکوین انسان برای روح، جنسیت قائل است. در این شیوه نگرش روح انسان، بدوا زن یا مرد است. از این رو در رستاخیز ارواح انسانها با جنسیتهای پیشین خود برانگیخته میشوند؛ بنابرین روح باید با جنسیت مشخصی در کالبد آدمی شکل گیرد.
او ادامه میدهد: در ظاهر و بر اساس واقعیتهای علمی هر یک از ما از منظر جسمی چهار سطح جنسی داریم. اولی جنسیت کروموزومی است. دوم جنسیت غددی است که دستور ساخت غدد جنسی را صادر میکنند. سوم جنسیت ظاهری است و چهارم جنسیت اجتماعی . به نظر من اختلال هویت جنسی ایرادی است که در هیچ یک از این موارد به تنهایی قرار نمیگیرد. این کیفیت پیچیده را تنها با توجیهها و تبیینهای فلسفی میشود تعریف کرد.
وقتی از او میپرسیم نشانههای این مساله کداماند؟ پاسخ میدهد: این نشانهها در کودکان اینگونه است که بسیاری از این افراد، برای خود نام جنس مقابل را میپسندند. از اندام تناسلی خود انزجار دارند. مثلا پسرها وجود آلت جنسی خود را نفی میکنند و دخترها از نشسته ادرار کردن پرهیز میکنند و از رشد سینهها هراسان میشوند. آنها عمدتا بر این باورند که وقتی بزرگ شوند جنس دیگری پیدا خواهند کرد. پوششهایی که به جنس مقابل تعلق دارند، استفاده میکنند. احساس اضطراب و افسردگی و...
او معتقد است: این اختلال اصلا شایع نیست. دلیل رواج زیادی که در برخی گزارشها در مناطق مختلف دنیا وجود دارد، عمدتا ناشی از خطای تشخیصی است. در صورتی که به آن دقت کافی نشود، بسیاری از بیماران همجنسگرا با این گروه اشتباه شده و مشکلهای درمانی زیادی بروز میکند.
دکتر کهنزاد درباره چگونگی تشخیص نیز میگوید: برای تشخیص درست، دقت، زمان و تخصص لازم است. علاوه بر این همجنسگرایی، افسردگی و اضطراب، اختلالهای هورمونی و نقصانهای روحی و روانی نیز باید در نظر گرفته شوند. به یاد داشته باشیم که اختلال هویت جنسی با رواندرمانی معالجه نمیشود. تنها راه درمان این افراد، جراحی و تامین جنسیتی است که بیمار در خود سراغ دارد.
او همچنین تاکید میکند: این بیماران، پس از گذران یکی از سختترین درمانهای موجود در طب، وقتی بالاخره از زیر تیغ عمل طولانی چند ساعته جراحی چون من به در آمدند، با حضوری بدون تجربه، شکننده و نو در اجتماع همشاگردی، همسایه و همکار شما خواهند شد. در نظر داشته باشید که این درست لحظه سنجش انسانیت شماست!/ایسنا



مشاوره-روانشناسی