اسامی افرادی که باحکم آیت الله خلخالی اعدام شدند.
آقای خلخالی که اولین حاکم شرع دادگاه های انقلاب بود (امام خمینی درتاریخ1357/11/24حکمش راصادرکردند)
آقای خلخالی می گویدامام درتاریخ 24بهمن مراخواست واین حکم رابرایم نوشت ولی دراسناد:
مصاحبه ای می گوید:من حاکم شرع دادگاه انقلاب بودم،500نفرجانی،خیانتکار،دزدومملکتفروش راکشته ام،البته می گوید،من مسلح به هفت تیرهویدابودم ولی هیچ حکمی خودم اجرا نکردم"کتاب خاطرات"
آقای خلخالی دردفترخاطراتش می نویسد:
من حاکم شرع بودم وپانصدوچندنفرازجانیان وسرسپردگان رژیم شاه رامحاکمه واعدام کردم و"+"صدهانفرازعوامل غائله کردستان وگنبدوخوزستان و"+"شماری ازعوامل اشراروقاچاقچیان موادمخدرراهم کشتم واکنون درمقابل این اعدامهایی که کردم،نه پشیمانم ونه گله مند ونه دچارعذاب وجدانم.
ایشان می گویدبعضی ها هم سزاوارمرگ بودند،مثل شاه،فرح،فریده دیبا"مادرفرح"اشرف پهلوی،غلامرضاپهلوی
،شریف امامی،قره باغی،سپهبدحسین فردوست ،ارتشبدازهاری،شاپوربختیار،ارتشبداویسی،سپهبدپالیزان
،هوشنگ نهاوندی،اردشیرزاهدی وشعبان جعفری"بی مخ" بچنگم نیفتادند.
اسامی اعدام شدگان64نفرازسران رژیم شاه
1-هویدا / 2-نصیری / 3-ربیعی (سپهبدخلبان، اميرحسين ربيعي، فرمانده نيروي هوايي شاهنشاهي )/ 4-خسروداد / 5-سرلشکرپاکروان / 6-سپهبدناجی / 7-ارتشبدرحیمی /
8-سالارجاف / 9-سپهبدبرنجیان / 10-سپهبدبیدآبادی ،فرماندارنظامی تبریز / 11-سپهبدیزدجردی /
12-سپهبدناصرمقدم / 13-سرلشکرفخرمدرس / 14-سپهبدخواجه نوری / 16-بقایی یزدی،پزشک ساواک / 17سپهبدمحمدتقی مجیدی،رئیس دادگاه شهشدنواب صفوی / 18-محمدجعفریان / 19-سپهبدجعفرقلی صدری،ریاست کل شهربانی / 20-ژیان پناه شکنجه گرزندان قصر /21-سرتیپ شهنام،قاتل نواب صفوی /
22-مهندس ریاضی،رئیس مجلس شورای ملی / 23-خلعتبری،وزیرامورخارجه / 24-نیک پی،شهردارتهران /
25-آزمون وزیراوقاف / 26-حجت الاسلام دانشیان،نماینده مجلس،روحانی نما / 27-جوادعاملی /
28-سرهنگ زمانی /29-سپهبدنادرجهانبانی / 30-سپهبدعلی حجت کاشانی /31-سپهبدهمدانیان،رئیس ساواک کرمانشاه وخرم آباد / 32-سرلشکرشمس تبریزی،فرماندارنظامی اهواز / 33-سرتیپ تابعی،معاون شمس نبریزی / 34-سرتیپ ملک،فرمانده لشکرقزوین / 35-سرلشکرمعتمد،فرماندارنظامی قزوین / 36-سرلشکرده پناه،فرمانده لشکرفارس وفرماندارنظامی فارس / 37-علمه وجیدی،سناتور / 38-جمشیداعلم،سناتور / 39-سپهبدامین افشار /
40-برادرسپهبدامین افشار(فرمانده عملیات کشتارمردم نجف آباد) / 41-سرگردشعله ور(شکنجه گرساواک) /
42-محمدهراتی،فئودال بزرگ که دوست شاه بود / 43-حاج غلی لو،رئیس ساواک اردبیل /
44-بشردوست(ساواک،همجنس باز) / 45-جوکار،شکنجه گرساواک قم / 46-سرلشکربدیع،رئیس ساواک قم 47-ذبیحی خواننده ومؤذن شاه / 48-محمدتقی روحانی،گوینده رادیو / 49-روحانی،وزیرنیرو / 50-شفیق،پسراشرف(خواهرشاه) / 51-سرگردفاضلی،ازرؤسای پلیس قم / 52-سرلشکروثیق،رئیس پلیس تهران،عامل جنایت15خرداد42 / 53-حسین فرزین،قداره بندهای درباری / 54-پرویزنیکخواه،سرمایه داروابسته به دربار / 55-عاملی،وزیردادگستری
نفر56 راآقای خلخالی درکتابش(ایام انزوا)فقط نوشته تعداد9نفرازاعضای ساواک
یعنی56،57،58،59،60،61،62،63،64
اگرچه مرحوم بازرگان"نخست وزیر"سخت ازاعدام وعدم هماهنگی خلخالی با ایشان برآشفته بود ولی امام خمینی ازعملکردخلخالی رضایت داشت،هویدارامفسدومحکوم بقتل می دانست.یکی ازتدابیرهوشیارانه آیت الله خلخالی،هنگام محاکمه هویدا،هرگونه ارتباطات راقطع کرد.
هویدا پس از تشکیل دو دادگاه به ریاست آقای خلخالی در 18فروردین 58 به اعدام محکوم شد.
امام خمینی(ره) در حالی که دشمنان داخلی و خارجی انقلاب از این اعدام اظهار تأسف کردند فرمودند:«پانزده سال این هویدا یا سیزده سال تقریبا این هویدا نخست وزیر بود و تمام جنایات گردن نخست وزیر است.ما هر نخست وزیری که در آن عصر پیدا شد ، اگر پیدا کنیم، مثل شریف امامی، مثل بختیار، محکوم به قتلند این ها، این ها مفسدند.»
***
ربیعی دردادگاه: روی پلههای هواپیما رفتم و به شاه گفتم: «قربان، شما به ایران برگردید، من ایران را حمام خون میکنم.»
امیرحسین ربیعی از خلبانان تیم آکروجت تاج طلایی و نیروی هوایی پهلوی بود. در سال ۱۳۵۵ پس از مرگ نابهنگام ارتشبد فضائل تدین فرمانده وقت نیروی هوایی در جریان یک سانحه هوایی مشکوک، به دستور شاه به مقام فرماندهی نیروی هوایی ایران رسید.
سپهبد خلبان امیرحسین ربیعی یازده اسفند ۱۳۰۹ در کرمانشاه متولد شد. وی آخرین فرمانده نیروی هوایی رژیم پهلوی (۱۳۵۴ – ۱۳۵۷)بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ملت ایران (۱۳۵۷) در تاریخ بیست و یک فروردین ۱۳۵۸ در زندان قصر اعدام شد.
ربیعی از دبیرستان هدایت تهران مدرک دیپلم خود را دریافت کرد، سپس وارد دانشکده خلبانی میگردد.
او با دختر آلمانی به نام گرتا (Greta Hierl، متولد بیست و نه ژانویه ۱۹۳۸) ازدواجکرده و بهواسطه همین ازدواج روابط خوبی با غرب پیدا نمود که نتیجه این روابط انتساب او به فرماندهی نیروی هوایی باوجود توانایی پایینتر نسبت به همدورهایهایش بود. او همواره برای مشاورین ایالاتمتحده در ایران کمک مهمی بهحساب میآمد چراکه عقیده داشت الگوی نیروی هوایی ایران باید آمریکا باشد و در این راه چه خرجها که روی دست ملت نگذاشت و چه پولهایی که روانه جیب شرکتهای غربی نکرد.
پس از انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از دادگاههایی که در زندان قصر تشکیل شد، دادگاه سپهبد ربیعی فرمانده کل نیروی هوایی بود. او در جواب آقای خلخالی و آیتالله آذری (که او را متهم به فساد فیالارض میکردند) گفته بود، من “مفسد فیالارض” نیستم، من “مفسد فیالسماء” هستم.
گفتند چرا؟
گفت: «چون روزی که جنگ اکتبر میان مصر و اسرائیل شروع شد، من از پایگاه وحدتی تهران، هواپیما به مصر بردم و فرودگاه مصر را بمباران کردم و مجروحین اسرائیلی را به خرمشهر آوردم تا در بیمارستان این شهر بستری شوند. پس به این جهت من مفسد فیالسماء هستم.»
پس از اتمام دادگاه هم اشک تمساح میریخت. از او پرسیدند چرا اشک میریزی؟ مگر از دادگاه ناراحتی؟
گفت: «نه، از حماقت خودم ناراحتم! من باید کشته شوم، چون احمقم!»
گفتند: چرا؟
گفت: در پادگان نیروی هوایی، وقتیکه برای من خبردار میکردند، زمین به لرزه درمیآمد؛ اما پس از انقلاب که دستگیر شدم، چشمم را بستند و آوردند، فکر کردم حتماً چند کامیون پاسدار و سرباز، مرا دستگیر کردهاند وقتیکه مرا به زندان قصر آوردند، وسط زندان قصر دیدم که بچهای فریاد میزند تیمسار چشمانت را خودت بازکن. چشمم را باز کردم. هیچکس راندیدم. فقط یک بچهی ۱۷ ساله با تفنگ ایستاده و میگفت چشمان خودت را بازکن و سرت را پائین بینداز. اگر از دستورات آن بچه تخطی میکردم، حتماً هدف تیر قرار میگرفتم. لذا کاملاً اطاعت کردم، سرم را پائین انداختم. به من گفت: از طرف راست برو. من طبق دستور او به داخل زندان آمدم و همانجا فهمیدم چقدر بدبخت شدهام.
وقتیکه شاه در حال فرار از ایران بود، روی پلههای هواپیما رفتم و به او گفتم: «قربان، شما به ایران برگردید، من ایران را حمام خون میکنم.» و گریه کردم. پس احمقم! مرا بکشید/۱۳۹۵/۱۱/۱۱افکارنیوز
***
اعدام شدگان سنندج15نفر
1-سرتیپ مظفرنیازمند،فرمانده ژاندارمری کردستان
2-سیروس منوچهری،رئیس امنیت داخلی ساواک سنندج
3-عطاءالله زندی،تأمین کننده موادمنفجره برای ضدانقلابیون
4-علی اصغرمبصری محرک تظاهرات علیه نظام
5-جمیل یخچالی،دانش آموزدبیرستانی که ازمسجدسلیمان برای عملیات مسلحانه به سنندج آمده بود.
6-شهریارناهید،درعملیات مسلحانه چندشهرکردستان شرکت داشته است
7-مظفررحیمی محی الدین،شرکت درحمله مسلحانه
8-ناصرسلیمی،شرکت درحمله مسلحانه پاوه
9-علی احسن ناهید،شرکت درعملیاتهای مسلحانه چندشهرکردستان
10-عیسی پیرولی،عامل رعب ووحشت منطقه وقاتل شاطرمحمدوپسرش(حشمت الله)
11-عبدالله فولادی،عامل به رگباربستن خودروی پاسداران
12-احمداسماعیل زاده پاسبانی بودکه به زنان زندانی تجاوزمی کرد
13-حاج محمدبیگلری / 14-حبیب الله کرمی ،که این دوتا هم جرمشان تجاوزبه ناموس بود
15-سرهنگ ایوبی ،ب 3فقره قتل اعتراف کرد ودستور15موردرادرهمدان داده بود.
اعدامی های شهرمریوان9نفر
1-سیدحسین پیرخضراتیان / 2-سیداحمدپیرخضراتیان / 3-حسین مصطفی سلطانی / 4-امین مصطفی سلطانی
5-فایق عظیمی / 6-علی دادستانی / 7-بهمن احضری / 8-جلال نسیمی / 9-احمدقادرزاده
که همگی درعملیات مسلحانه شرکت داشتند وعامل تحریک دیگران به عملیات مسلحانه بودند.
اعدامی های شهرسقز 20نفر
1-ستوان دوم احمدسعیدی / 2-ستوان دوم قادربهادری / 3-ستوان دوم قادربهادر / 4-ستوان دوم طاهرخطیبی
5-گروهبان یکم محمدپیامبری / 6-گروهبان سوم ناصرحدادی / 7-گروهبان یکم رسول امینی / 8-گروهبان سوم محمدغفاری / 9-گروهبان سوم ناجی خورشیدی / 10-استواردوم کریم رضایی / 11انوراردلان / 12-سیق الله فیضی / 13-علی فخرایی / 14-عبدالله بهرامی / 15-سیدحسن احدی / 16-محمددرویش نقره ای / 17-کریم شیرانی / 18-ابوبکرصمدی / 19-احمدمقدم / 20-جلیل جمال زاده
توضیح نفرات 11تا20 غیرنظامیان بودند که همگی درکشتارمردم وعملیات مسلحانه نقش داشتند.
درماجرای بیمارستان سقز عوامل بیمارستانی 7نفرازدرجه داران وپاسدارن رابطرزفجیعی شکنجه کردند وآنگاه آنهارا به قبرستان سقزبردند،داخل یک چاله ریختند.
توضیح مدیروبلاگ-پیراسته فر:مرحوم خلخالی ازجنایت بیمارستان پاوه هم می گوید که بیشترازجنایت "سقز"بوده ولی غیراز حنایت دکترابوالقاسم عبدالله رشوندسرداری که آقای خلخالی علت اعدام اورا،دستورمثله کردن پاسداران بستری دربیمارستان اعلام کرد وگفت یکی ازاین جنایایتها این بود که آلت تناسلی پاسدارن را می بریدند دردهانشان می گذاشتند!وهنگام دسگیری درلباس کردی ،مسلحانه درسنگربوده،اسامی اعدامی های این شهر"پاوه"رانیافتم
آقای خلخالی می گوید:دکتررشوند،ساکن قلهک تهران بود که برای رهبری عملیاتهای مسلحانه به پاوه آمده بود واین شخص درمحاکماتش گفت برای کوهنوردی ازتهران به پاوه آمده ام.
***
آماراعدام شدگان شهرستان دزفول6نفر
***
آماراعدامی های شهرستان گنبد94نفر
آقای خلخالی درصفحه29جلددوم کتاب انزوا می گوید:
پس ازبازگشت ازمأموریت کردستان،باحکم امام خمینی برای مهارکردن غائله گنبد،روانه آنجاشدم ودرآنجانودوچهار(94)نفر،ازجمله مختوم وتوماج وواحدی رااعدام کردم.
آقای خلخالی درموردغائله گنبدوترکمن صحرا می گوید:
پاسگاه های ترکمن صحرادرمرزایران وروسیه ازهم پاشیده بود،17پاسگاه خالی ازنیروبودکه رهبران کمونیستها"خلق ترکمن"میخواستند باکمک روسیه حکومت دمکراتیک درست کنند.پایان .
***
مدیریت وبلاگ-پیراسته فر: باتوجه به لیست های موجودواظهارت خودآقای خلخالی می شودحدس زد که مجموع اعدام شدگان به 800برسد اما همه اعدامیان ساواکیها ودرباریان ویاضدانقلابیون نبوده اند،بلکه شایدنیمی ازازمقتولان ازقاچاقچیان ویا جرائمی چون مفاسدغیرمرتبط با انقلاب بود،برای نمونه آقای ابراهیم یزدی درمصاحبه اش می گویدچندنفرلواطگررااعدام کرده بود،حوزه فعالیتش درقضاگسترده بود.
چونگی شکل گیری دادگاه انقلاب/آیاامام خمینی مخالف اقدامات آقای خلخالی بود؟
مصاحبه معاون نخست وزیر ووزیرامورخارجه دولت موقت/خرداد1384باعنوان دبیرکل نهضت آزادی
خبرنگار:مي گويند دادگاه انقلاب را شما درست كرديد؟ اين دادگاه كي، چگونه و چرا تشكيل شد؟
دکترابراهیم یزدی:تشكيل دادگاه انقلاب يك ضرورت در آن شرايط ويژه تاريخي بود.شما بايد وضعيت ايران را در آن روزها در ذهن خود مجسم كنيد. كلانتريها سقوط كرده بودند؛ نيروهاي نظامي، بعد از چند درگيري با مردم و پس از مقابله گارد شاهنشاهي با همافران در افسريه، به پادگانها عقب نشسته بودند. هيچ نيروي مسلحي كه نظم و امنيت را در شهرها حفظ كند وجود نداشت. سلاحهاي موجود در برخي از پادگانها، كه به دست مردم سقوط كرده بودند، به دست افراد عادي و گروههاي مختلف افتاده بود. صدها كميته انقلاب اسلامي در همه شهرها به طور خودجوش به وجود آمده بودند. اعضاي سازمانهاي انقلابي در اين كميتهها نقش فعال داشتند. اين نيروهاي مسلح مقامات حكومت شاه را كه نتوانسته يا نخواسته بودند از كشور خارج شوند، شناسايي و دستگير ميكردند و عليرغم ميلشان به مدرسه رفاه ميآوردند. همين عناصر فشار ميآوردند كه اگر بازداشت شدگان به سرعت اعدام نشوند، خودشان آنها را در خيابانها اعدام انقلابي ميكنند.
به اين ترتيب كه به تدريج كه ساختارهاي رژيم شاه فرو ميريخت، عناصر اصلي در رژيم شاه از كشور ميگريختند، رفتار نيروهاي انتظامي و ساواك با مردم شديدتر و برخورد مردم با عناصر رژيم نيز خشنتر ميشد. سپهد جعفريان و سرلشگر بيگلري و سپهبد بدرهاي در همين درگيريها كشته شدند. در تهران مردم به منزل سرهنگ زيبايي (از مامورين شكنجه زندانيان سياسي در ساواك بوده است)در خيابان هدايت ميريزند.خانه او را آتش زدند،همزمان سرهنگ وجداني، افسر ساواك به دست مردم در خيابان كشته ميشود، در برخي از شهرها، مردم پاسبانها و ساواكيهايي را كه ميشناختند باخشم انقلابی، دستگير ميكردند و ميكشتند. در اصفهان سرهنگ نادري، رئيس ساواك توسط مردم كشته شده (دررشت به ساختمان حمله کرده بودند و11ساواکی راکشته وجنازه آنهارا بالای درختان آویزان کرده بودند) یعنی مردم جز با انتقام و خشونت و قهر انقلابي به هيچ چيزي قانع و راضي نميشدند.
(در چنين جوي )ما می خواستیم كه آقاي خميني، به هنگام ورود به تهران اعلام عفو عمومي كند، مثال فتح مكه كه وقتي پيامبر فاتحانه وارد مكه شد، تمامي مخالفان، حتي ابوسفيان را بخشيد و خطاب به آنها گفت: انتم الطلقاء ـ يعني شما آزادشدگان هستيد. اما آقاي خميني با عفو عمومي موافق نبود. آرام كردن مردم هم غيرممكن بود، عناصر آموزش ديده سازمانهاي سياسي ـ نظامي، گروههاي افراطي *نيز در دامن زدن به حس انتقامگيري مردم نقش اساسي داشتند.
به اين ترتيب، دولت موقت از همه طرف تحت فشار جو انقلاب و نيروهاي چپ انقلابي* بود. همه ميخواستند «انقلابي» عمل كنند. در شوراي انقلاب همه ما ناراحت بوديم. اگر كشتن افراد در خيابانها، نظير هر انقلاب ديگري باب شود، كنترل از دست دولت و شوراي انقلاب خارج خواهد شد و پيامدهاي بسيار بدي خواهد داشت.
يكي از اين اقدامات"طرح هایمان" ارايه طرح تشكيل دادگاه انقلاب بود.
آقاي خميني به اين شرط آن را پذيرفت كه حاكم شرع حكم نهايي را بدهد. عدهاي از حقوقدانان به دفتر نخستوزير فراخوانده شدند و آنان طرح اوليه دادگاه انقلاب را تهيه كردند. به موجب اساسنامه آن، دادستان را نخست وزير مهندس بازرگان و رئيس دادگاه را رهبر انقلاب، آقاي خميني تعيين ميكرد. دادستان ابتدا پروندهها راتنظيم و آماده ميكرد و سپس آن را، براي محاكمه به دادگاه ارايه ميداد. با معرفي گروه حقوقدانان، آقاي مهندس بازرگان حكم دادستاني را به نام آقاي احمديان صادر كرد.
چهار"4"حاکم شرع دادگاه های انقلاب چه کسانی بودند؟
1-آیت الله عبدالرحیم ربانی شیرازی 2-آیت الله محی الدین انواری 3-آیت الله احمدجنتی 4-آیت الله صادق خلخالی
آقاي خميني هم دو نفر را معين كرد: صادق خلخالي و ديگري آيتالله عبدالرحیم رباني شيرازي.
رباني شيرازي اين ماموريت را نپذيرفت. با امتناع رباني شيرازي ، دو نفر ديگر آقايان-آیت الله محی الدین) انواري و آیت الله احمدجنتي را منصوب شدند.
دقت شوداگرچه هر4بزرگوارازمبارزان وزندان رفته ها زمان طاغوت بودند ولی این مسئولیت سنگین راهرکسی تاب وتوانش رانبود،اولی که همان اول امتناع کرد،دومین بزرگوارهم متقبل نشد،سومی مقداری با تأنی شروع کردوپس ازمدتی منصرف شد،فقط ماندآقای خلخالی،وامام خمینی خوب می شناخت که این دادگاه انقلابی یک فردانقلابی ووپرشورمی خواهد،وکسی هم باشدکه امام سوابقش رابداند،باامام بوده ،سوابق مبارزاتی داشته باشد،ملاهم باشد،امام همه روحانیون رابخوبی می شناخت ازمیان بهترین هاانگشت روی 4نفرگذاشت که ویژگی های لازم راداشته باشد که درنهایت آقای خلخالی رابهترین گزینه می داندوتاآخرهم پشتیبانش بوده،ضمن اینکه با آن شم سیاسی وتدبیرش دیگران را هم درکنارش داشته،نیروهای خوب دیگررا باتفکرات مختلف تحمل می کرده وازوجودشان استفاده می کرده،یعنی ملاحظات لازم رالحاظ می کرده،همه مبارزان وانقلابیون را ازکندرو وتندرو،چپ وراست،حتی آنهایی که به انجمن حجتیه منتسب بودند ولی آدمهای مفیدی بودند.
***
اولین اعمال ولایت درانقلاب اسلامی توسط امام خمینی
دو روز بعد از انتصاب آقاي احمديان به عنوان دادستان توسط آقاي مهندس بازرگان، آقاي خميني، بدون هماهنگي با نخست وزير، آقاي هادوي را به سمت دادستان دادگاه انقلاب منصوب كرد.معناي اين كار كوتاه كردن دست دولت از دادگاه انقلاب بود.
بااعمال ولایت نقشه سازشکاران نقش برآب شد
صادق خلخالي و روحانيان تندرو ميدانستند كه ما، حتي قبل از برگشت به ايران و پيروزي انقلاب خواهان عفو عمومي بوديم، اگر (همانطورکه نقشه مابود)،اوضاع پیش می رفت، که دادستان دادگاه انقلاب را مهندس بازرگان، نخست وزير دولت موقت تعيين كند، آنها(امام وانقلابیون) نخواهندتوانست هر كاري كه ميخواهند، انجام دهند. اما با انتصاب هادوي به دادستاني دادگاههاي انقلاب، مديريت و مسئوليت اين دادگاهها به طور كامل از كنترل دولت و معاونت نخست وزير در امور انقلاب خارج شد و مستقيما زير نظر امام خميني قرار گرفت.
دولت موقت هنوز چشم امیدش به دادستان منصوب امام خمینی بود
اما آقاي هادوي اگر چه دادستان منصوب آقاي خميني بود، اما حقوقداني اصولگرا و منضبط بود. او اصرار داشت كه دادگاه تنها به پروندههايي رسيدگي كند، كه دادستاني آنها را آماده كرده و به دادگاه ارجاع دهد. اما خلخالي زير بار نميرفت و چندين بار با هم شديدا برخورد پيدا كرده بودند به طوري كه هادوي تصميم به كنارهگيري گرفت.
باانتقال دادستانی انقلاب ازتهران به قم ،همه نقشه هابربادرفت
با درخواست آقاي خميني تيم دادستاني و دادگاه را به قم بردم. اين جلسه در حضور آقاي خميني سه ساعت به طول انجاميد. هادوي مشكلات كار دادستاني را توضيح داد. اما خلخالي نميپذيرفت و كار خود را ميكرد. همان شب وقتي از قم برگشتيم او با تيماش به زندان قصر رفت و 11 يا 12 نفر را همان شب تيرباران كردند كه خبر آن را اعضاي دولت در اخبار ساعت 7 صبح از راديو شنيدند.
مهندس بازرگان از هر فرصتي براي مخالفت با عمل دادگاه انقلاب استفاده ميكرد. خلخالي از مخالفت مهندس بازرگان و من با كارهاي بيحساب و كتاب او به شدت ناراحت بود.
خبرنگار:مخالفتهاي شما چه دستاوردي داشت؟
در مدت كوتاهي كه معاون نخستوزير در امور انقلاب بودم، به طور مرتب كار دادگاههاي انقلاب را پيگيري ميكردم. اما نه مخالفت مهندس بازرگان و نه من و نه هادوي به جايي نرسيد. اعضاي شوراي انقلاب نيز به شدت ناراحت بودند. پس از آنكه به وزارت امور خارجه رفتم، به طور مرتب گزارش اعتراضاتي كه در سطح جهان نسبت به اعدامها صورت ميگرفت به وزرت امور خارجه ميرسيد، من هم اعتراضات را در دولت و شوراي انقلاب و هم به آقاي خميني منعكس ميكردم. در يكي از ديدارهايم با آقاي خميني به طور مفصل عواقب سوء اعدامهاي خلخالي در تهران و شهرستانها، به خصوص در كردستان و بازتاب سوء آن را در سطح جهاني متذكر شدم . البته خلخالي به شدت مورد حمايت گروههاي چپ افراطي نيز بود.بنابراين ما از هر فرصتي استفاده ميكرديم تا آقاي خميني را قانع سازيم كه جلوي حركتهاي نابهنجار خلخالي را بگيرد. اما موثر نبود. خلخالي از جانب شخص آقاي خميني حمايت ميشد.
همانهايي *كه مهندس بازرگان، من و نهضت آزادي ايران را ليبرال و آمريكايي ميخواندند!! و در روزنامههاي خود مينوشتند، خلخالي اعدام اعدام. /مصاحبه آقای دکترابراهیم یزدی باسایت آفتاب نیوزدرسال 84تاریخ۲۱ خرداد ۱۳۸۴
(آقای خلخالی یک جمله ای درکتاب خاطراتش نوشته:درمحاکمه بعضی ازافرادتوصیه هایی بمن می شد،اماصبح که ازخواب بیدارمی شدندخبردارمی شدند که من آنهارا اعدام کرده ام)
توضیح مدیروبلاگ-پیراسته فر:دراین فرازازمصاحبه آقای دکتریزدی اندکی اصلاحات انجام گرفته،انتخاب تیترها ازنگارنده است،وبعضی قسمت ها حذف شده ،ویرایش مختصری انجام شده که داخل پرانتز قرارگرفته ولی محتوی تغییرنیافته است.
*نکته قابل ذکراینکه آقای یزدی هرکجاکه کلمه "گروه های چپ" ویاافراطی راآورده منظورانقلابیون وپیروان خط امام خمینی است ومنظوراز"همانها"درپاراگراف آخر،دانشجویان پیروخط امام هستندکه اسناداینهارا درسفارت امریکابدست آوردند.
میشوداینطوری گفت که اگرهوشیاری وتیزبینی امام خمینی نبود،معلوم نبود چه بلایی برسرانقلاب می آمد،وقتی که "نهضت آزادی"دولت موقت تزش عفوعمومی بود،جنایتکاران اول عفو وبعدهم درمسئولیتهای مختلف گماره بشوند وآنوقت به ریش همه مبارزان بخندندو15سال مبارزه انقلابیون،هدر،دراینجا یک کسی مثل آقای خلخالی لازم بود که امام هم خوب تشخیص داده بود که بی باکانه وشجاعانه ظالمان وخائنین راادب کند/همچون دوالقرنین درمقابل مظالم یأجوج و مأجوج کهف93- 97
یک نکته ای را برای جوانان ونوجوانان نسل جدیدعرض کنم وآن اینکه وقتی می گفته می شود،دانشجویان خط امام ویا روحانیون تندرو،ذهنتان به این آقایانی که بعضاًسازهای مخالف می زنند ویاناسازگاریهایی دارند،نرود،چون اینها درزمان "اوائل انقلاب" ازپیروان بدون چون وچرای ولایت بودند وعشق عجیبی به امام خمینی داشتند،امکان نداشت رهبری چیزی بگوید واینهاصغری،کبری کنند،حتی افرادروحانیون مبارز(آقای علی اکبر محتشمی پور ،درسالهای 57تا59ازاعضایدفترامام خمینی بود )وفتنه گران فعلی هم آن زمان سمعاً وطاعتاًبودنددرمقابل ولایت،که اگردرزمان فعلی چیزی رامثال بزنم مثل رابطه بچه های بسیجی بارهبری آیت الله خامنه ای.
***
حال بااین این اسنادودلائل ومدارک می توان باورکرد که امام خمینی باقدامات واعدام های خلخالی مخالف بوده است؟
این نکته را هم دقت کنید:وقتی امام پیشنهادحاکم شرعی رابه آقای خلخالی پیشنهادمی کند،خلخالی ازسنگینی این حکم می گوید که "بدنامی "دارد،امام به اودلداری می دهد وبه اوقوت قلب می دهد که نترس، من پشتیبانت هستم/وقتی خدابه موسی(ع)می گویدبرو بسوی فرعون طاغوتی،موسی احساس ترس می کند وخداوندبهش دلداری می دهدكَلَّا فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا إِنَّا مَعَكُم مُّسْتَمِعُونَ..يا مُوسى لا تَخَفْ إِنِّي لا يَخافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُون ودراین راه بایدازملامت"طعنه"ملامتگران باکی نداشته باشدوَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ
آقای خلخالی می گویدتازه ازسفرامارات برگشته بودم که آیت الله مهدی هادوی ،دادستان کل بامن تماس گرفتند که بایدهمین امشب حرکت کنی بطرف خوزستان که آنجافتنه بپاشده،شهردرتسخیرضدانقلاب بوده وپاسداران راکشته بودند،عراق هم اسلحه رایگان به مردم می داده،شیخ شبیرخاقانی فتنه گری میکرد/ایشان می روددراهواز عامل تحریک"فرماندارنظامی اهواز ومعاونش رابدرک واصل می کند،اوضاع آرام می شود،خلخالی می گویددرادامه انجام کارها عده ای از جامعه مدرسین نافذاعلامیه ای مبنی برنداشتن مسئولیت دردادگاه راازرادیومی خوانند(رئیس رادیوتلویزیون قطب زاده که بعدها بجرم کودتا اعدام شدبوده که بانداستاندارخوزستان
"مدنی"بوده،وایشان تماس می گیردبا هادوی که دادستان یک اعلامیه درخنثی سازی به رادیومی دهد.
آقای خلخالی بعدازمراجعت ،به قم خدمت امام می رسد ومشکل "دلخوریها"رابامرادش می کند وامام هم دلداریش می دهد ومی گوید"حل می شود" درهمین زمان 2بزرگواری ازآن جامعه مدرسین"ی+ش"که به رابط دفترامام بارسانه "آقای محتشمی"که دردفترتشریف داشتندازمحتشمی می خواهندبه رادیوبگویند که خلخالی حاکم شرع نیست،آقای محتشمی هم می گویدبایدحاج احمدآقابگوید تامن به رادیوبگویم که آنهاناراحت می شوند ودفترراترک می کنند .مرحوم خلخالی درزمان مأموریتش درخوزستان،هنگامیکه به ملاقات استاندارمی رود،یکی دیگرازآن افرادجامعه رادردم دراستانداری ملاقات می کند که ازاعدام معدومین اعلام نارضایتی می کند ودرپی همین نارضایتی روزبعدبدون هماهنگی باامام خمینی اعلامیه عدم صلاخیت آقای خلخالی توسط جامعه مدرسین ازرادیوقرائت می شود-شبیه سنگالیزم،بااین تفاوت درآنجاعزل متکی توسط رئیس قانونی بود (195الی200ایام انزوا)
که چندروزی بعدازاین ماجرا"غائله پاوه" پیش می آید،خودشخص امام خمینی آقای خلخالی رااحضارمی کند وحکم مأموریت "حاکم شرع"رابه اومی دهد که خلخالی ازامام درخواست می کندبرای رفع شبهات بوجودآمده نامه ای هم به رادیوبدهد که همه بدانندخلخالی هنوزحاکم شرع است که امام هم چنین می کند.که خلخالی باخیال آسوده عازم کردستان می شود.
موضوع بعدی حمایت ورضایت امام ازخلخالی این است که بعدازاستعفاازدادگاه،دوره دوم انتخابات مجلس صلاحیت ایشان ازسوی شورای نگهبان ردمی شود که امام وقتی متوجه می شود،بااعمال ولایت"می گوید:من صلاحیت شماراقبول دارم که ازطرف شورای نگهبان تأییدصلاحیت می شود وبه ازطرف مردم رأی لازم برای نمایندگی کسب می کند.
حالا بازهم می توان گفت:امام خمینی مخالف اقدامات واعدامهای خلخالی بود؟آیا مگرمیتوان باورکرد که امام به یک آدم بی صلاحیت مأموریت بدهد!؟آیااین شواهدودلایل کافی نیست برای رضایت امام ازاقدامات "حاکم شرع"خودش،خلخالی؟
تخریب قبررضاشاه نیز امام رضایت داشت
ما برای شروع به سپاه رفتيم و ... سرپرست سپاه، امكانات لازم را در اختيار ما گذاشت. ما حدود دويست نفر، با هم جمع شديم و با بيل و كلنگ، به طرف حضرت عبدالعظيم به راه افتاديم.بنی صدر(رئیس جمهور)شدیداًمخالفت می کرد وهی پیغام می داد،ختی آقاي مير سليم، سرپرست وزارت كشورنامه رسمي مرقوم و اعلام نمود كه دستور از طرف شوراي انقلاب و شخص آقاي بني صدر است و شما بايد به هر نحو كه شده، دست از تخريب برداريد، وگرنه مجبوريم طبق مقررات با شما عمل كنيم، يعني شما را توقيف مي كنيم.
وی افزود: آيتالله خلخالی در بيشترشهرهای ايران را تبعيدده بودند
وی شجاعت آيتالله خلخالی را در پذيرش مسووليت قضاوت در شرايط دشوار بعد از انقلاب بيشتر از شجاعت وی در قبل از انقلاب دانست و گفت: من بسيار متاسفم كه اين شخصيت هنوز مورد ظلم قرار ميگيرد.
اگر اقدامات تاريخی را در همان مقطع زمانی و مكانی خاص بررسی نكنيم كاری خائنانه است. اگر امروز بعد از بيست و پنج سال بدون توجه به مقتضيات زمان و مكان و خطراتی كه انقلاب را تهديد ميكرد و مشكلاتی كه وجود داشت، عملكرد ياران امام يا شخص امام را در فضای امروزی بدون تحليل و توضيح به جامعه منتقل كنيم، صداقت و امانت را رعايت نكردهايم.
وی گفت: چرا وقتی گفته ميشود آقای خلخالی برای بيست نفر در پاوه دستور اعدام داده است، در كنار آن نمينويسند كه در پاوه چه بلوايی بود؟، پوست سر بچههای مردم را زنده زنده ميكندند، با حلبی سر بچهها را ميبريدند، اندام آنها را قطع ميكردند و خون مردم را ميريختند؛ استقرار و امنيت كشور در مرحلهی نابودی بود؛ چرا جفا و ظلم ميشود؟
وی افزود: من نميخواهم از آنچه اتفاق افتاده بيخود دفاع كنم، حتی در حكومت حضرت علي(ع) هم كه خود ايشان معصوم بودند، كارگزارانش دچار خطا و اشتباه ميشدند.
وی گفت: آيتالله خلخالی حقيقتا به گردن انقلاب اسلامی حق عظيمی دارند و دشواريهايی را برطرف كردند كه همين امروز اگر از مردم ايران نظرسنجی كنند، ميگويند قاطعيت و برخورد درست خلخاليگونه ميخواهد تا ريشهی مواد مخدر و اعتياد از جامعهی ايران بركنده شود.
آیتالله حاج شیخ صادق خلخالی اولین حاکم شرع انقلاب در پنجم آذر سال ۱۳۸۲ بر اثر بیماری قلبی درگذشت./۱۵ ارديبهشت ۱۳۸۷پارسینه بنقل ازایسنا
***
آیت الله خامنه ای درسال 1358درسمت هایی چون -معاونت وزارت دفاع در سال 1358-امام جمعه تهران،نماینده مردم تهران درمجلس شورای اسلامی حضورداشته آقای خلخالی رادعوت بکاردرارتش می کند،تصویرحکم درذیل مشاهده می شود
ماجرای استعفای خلخالی
ایشان چندباراستعفا داده بود،هربارمرم باشعارهایشان وطومارهایشان تقاضای بازگشت داشتند ویا درصحنه ها خطرناک"غائله ها"دادستان انقلاب علیرغم اختلافات ،ازاوخواسته برای سرکوبی فتنه گران به محل آشوب اعزام شود،وگاهی امام شخصاً ازاومی خواست برای تأدیب خائنان برود،ولی درمرحله آخرکه دولت وروحانیون بزرگوار"جامعه مدرسین"هماهنگ شده بودند"قطب زاده هم شیطنت کرد"وزیرخارجه درمصاحبه مطبوعاتی اوراعزل کرد وشورای انقلاب هم تأییدکرد،اورسماًوجداً"استعفا"داد.




مشاوره-روانشناسی