تاریخچه بنای کعبه +مکه ومدینه
تاریخچه بنای کعبه
ساختمان کعبه ۱۲ بار بنا شده است.
۱ـ نخست توسط فرشتگان و جبرئیل پیش از آدم(بنیان الملائکه)
۲ـ توسط حضرت آدم(بنیان آدم )
۳ـ توسط شیث فرزند آدم، سپس در طوفان نوح خراب شد(بنیان شیث )
۴ـ تجدید بنای آن توسط حضرت ابراهیم(بنیان ابراهیم)
۵ـ به وسیله قبیله جُرهُم تعمیر شد(بنیان جرهم )
۶ـ دولت عمالقه آنرا تعمیر کردند(بنیان العمالقه )
۷ـ به وسیله قُصی بن کلاب جد چهارم پیامبر(ص) پس از خرابی توسط سیل تعمیر شد (بنیان مضر)
۸ـ توسط قریش پیش از بعثت و در عصر جاهلیت زمانی که بر سر نصب حجرالاسود نزاع شد و پیامبر(ص) آن را حل کرد(بنیان قریش )
۹ـ تعمیر آن در عصر خلافت عمر و عثمان
۱۰ـ بنای آن توسط عبدالله بن زبیر (بنیان عبدالله ابن زبیر)
۱۱ـ در عصر عبدالملک مروان که توسط حجاج بن یوسف خراب شد و سپس ساخته شد. (بنیان حجاج ابن یوسف الثقفی)
۱۲ـ پس از تهاجم قرامطه و ربودن حجرالاسود در سال ۳۳۹ هجری
بنابر روایت مسلمانان هنگامی که چشمه زمزم از دل زمین جوشید مردم در این منطقه و به سبب آب این چشمه جمع شده شهر مکه را تشکیل دادند و ابراهیم به فرمان خدا ساختمان کعبه را که در اثر طوفان نوح تخریب شده بود بازسازی کرد.
ساختار کعبه
کعبه بنایی مکعبی شکل است که از سنگهای سیاه و سخت است. این سنگها که از سال ۱۰۴۰ قمری تا به امروز بر جای مانده، از کوههای مکه به ویژه جبل الکعبه در محله شُبَیکه گرفته شده است.
سنگها اندازههای مختلف دارند به طوری که بزرگترین آنها با طول و عرض و ارتفاع ۱۹۰، ۵۰ و ۲۸ سانتیمتر و کوچکترین آنها با طول و عرض ۵۰ و ۴۰ سانتیمتر است.
چهار زاویه کعبه به چهار «رکن» شهرت دارد، هرگاه واژه رکن بدون پسوند به کار رود مقصود از آن رکنی است که حجرالاسود در آن است. مسیر طواف از رکن حجرالاسود آغاز میشود سپس به رکن عراقی میرسد، پس از آن به رکن شامی و سپس به رکن یمانی و آنگاه باز به رکن حجرالاسود میرسد.
در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که «رکن یمانی دری از درهای بهشت است و از روزی که گشوده شده، بسته نشده است.» همچنین رکن یمانی از بخشهایی است که دعا در آنجا به اجابت میرسد.(اصول کافی)
محلی که برای «فاطمه بنت اسد» شکافته شد تا به درون کعبه رود و فرزندش علی بن ابی طالب را به دنیا آورد، در کنار رکن یمانی بوده است.
پایهها کعبه از« سرب مذاب» و مستحکم و استوار ساخته شده است. پیش از تجدید این بنا توسط قریش، «کعبه ۲ در داشت» یکی ناحیه شرقی- محل در فعلی و دیگری در ناحیه غربی، که از یکی وارد و از دیگری خارج میشدهاند. اما قریش تنها در ناحیه شرقی آن دری نصب کرد.
بعدها ابن زبیر در دیگر را گشود که به وسیله حجاج بسته شد و اکنون همان یک در باقی مانده است. این در تا به حال چندین بار عوض شده است.
ساختمان کعبه نیز از سال ۱۰۴۰ تا قرن اخیر تعمیر نشده بود، ولی در سال ۱۳۷۷ قمری و سپس ۱۴۱۷ تعمیراتی در آن صورت گرفت.
تاریخ کعبه
بر اساس قرآن کریم، کعبه توسط حضرت ابراهیم (ع) و پسر وی حضرت اسماعیل (ع) ساخته شد.
وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛ و هنگامى که ابراهیم و اسماعیل پایههاى خانه [کعبه] را بالا مىبردند [مىگفتند] اى پروردگار ما از ما بپذیر که در حقیقت تو شنواى دانایى.( سوره بقره، آیه ۱۲۷)
در زمان حضرت محمد (ص) قبلیه قریش متصدی کعبه بود که در آن زمان معبد بتهای قبایل عربی محسوب میشود. عربهای بادیه نشین و ساکنان دیگر شهرها هر سال برای نیایش و داد و ستد به شهر مکه سفر میکردند. مکه به عنوان وادی لم یزرع توصیف شده که زندگی در آن دشوار و منابع اندک بود. در حقیقت براساس شواهد مکه مرکز تجارت ملی و نیایش بوده است.
زمانی که پیامبر اسلام به عنوان فاتح از شهر مدینه به مکه بازگشت، کعبه به مکان نیایش مسلمانان تبدیل شد و زیارت سالانه حج به عنوان یکی از فرایض اصلی مسلمانان شکل گرفت.
کعبه «بتکده» بود
«کعبه»تا پیش از فتح مکه (توسط سپاه پیامبراسلام) محل نگهداری و پرستش بتها بود.
قریش در اطراف کعبه بتهای مختلفی قرار داده بودند، مانند: لات، عزی، اسافه، نائله، منات.
بزرگ این بتها «هبل» بود که درون کعبه قرار داشت.
بنا به روایت برخی تاریخ نگاران ساختمان کعبه ده بار بنا شده است:
۱ـ نخست توسط فرشتگان و جبرئیل پیش از آدم(بنیان الملائکه)
۲ـ توسط حضرت آدم(بنیان آدم )
۳ـ توسط شیث فرزند آدم، سپس در طوفان نوح خراب شد(بنیان شیث )
۴ـ تجدید بنای آن توسط حضرت ابراهیم(بنیان ابراهیم)
۵ـ به وسیله قبیله جُرهُم تعمیر شد(بنیان جرهم )
۶ـ دولت عمالقه آنرا تعمیر کردند(بنیان العمالقه )
۷ـ به وسیله قُصی بن کلاب جد چهارم پیامبر(ص) پس از خرابی توسط سیل تعمیر شد (بنیان مضر)
۸ـ توسط قریش پیش از بعثت و در عصر جاهلیت زمانی که بر سر نصب حجرالاسود نزاع شد و پیامبر(ص) آن را حل کرد(بنیان قریش )
۹ـ تعمیر آن در عصر خلافت عمر و عثمان
۱۰ـ بنای آن توسط عبدالله بن زبیر (بنیان عبدالله ابن زبیر)
۱۱ـ در عصر عبدالملک مروان که توسط حجاج بن یوسف خراب شد و سپس ساخته شد. (بنیان حجاج ابن یوسف الثقفی)
۱۲ـ پس از تهاجم قرامطه و ربودن حجرالاسود در سال ۳۳۹ هجری
بنابر روایت مسلمانان هنگامی که چشمه زمزم از دل زمین جوشید مردم در این منطقه و به سبب آب این چشمه جمع شده شهر مکه را تشکیل دادند و ابراهیم به فرمان خدا ساختمان کعبه را که در اثر طوفان نوح تخریب شده بود بازسازی کرد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:دفعات تعمیروبازسازی کعبه
در روز ۵ ذیقعده سال ۳۴۲۹ هبوط آدم(ع)، حضرت ابراهیم(ع) با همکاری و همیاری فرزندش حضرت اسماعیل(ع) و ارشاد و راهنمایی جبرئیل(ع) چیدن دیوار کعبه را آغاز کرد و در بیست و هفتم ذیقعده آن را به پایان رسانید و سپس حجرالاسود را که از سنگهای بهشتی است، بر دیواره آن نصب کرد. (وقایع الایام، شیخ عباس قمی، صفحه ۸۸)
تاریخچه مکه+مدینه.
سفرنامه حاج علیجان (اعتماد السلطنه) به کوشش حجت الاسلام والمسلمین سید علی قاضی عسکر (متولد۱۳۳۳)
ساخت خانه کعبه توسط حضرت آدم علیه السلام
نظر به روایتی که ابوالولید ازرقی از ابن عباس نقل کرده است حضرت آدم که شش هزار و دویست و شانزده (۶۲۱۶) سال قبل از هجرت نبوی به روی زمین هبوط کرده است مدتی بعد از نزول چون نمی توانست صدای تسبیح و تهلیل فرشته های آسمان را بشنود به این جهت مغموم شده به درگاه ایزدی عرض نمود که: الهی! علاوه بر اینکه در روی زمین تک و تنها ماندم، صدای تقدیس و توحید ملائکه کرام را نیز نمی توانم شنید. نظر به این شکایت حضرت ابوالبشر از حضرت خالق اکبر این خطاب جلیل صادر شد: ای آدم! خطایی که از تو سر زد مانع از آن است که آوازه تسبیح ملائکه را بشنوی، و لیکن در روی زمین من یک خانه دارم، تو بنای آن را پیدا کرده و در روی آن یک خانه لطیفی بنیاد ساز، و مرا تقدیس نموده اطراف او را دور نما. حضرت آدم نیز به موجب این حکم قیام و غبرای زمین را سیاحت نموده به مکّه مکرّمه رسید و با جبریل امین که برای معاونت ابوالبشر نازل شده بود اساس سعادت استیناس کعبة الله را حفر و تعمیق نمود نظر به قول دیگر حضرت جبرئیل به ضربت اجنحه خود حفره ای گشوده و حضرت آدم نیز با سنگ هایی که ملایک عظام از کوه های لبنان، طور سینا، طور ذیتا، جودی و حرا می آوردند اساس بیت شریف را تا حدّی که با سطح زمین مساوی گردد بنا گذاشته و بر روی آن بیت معمور که از بهشت برین آورده شده بود موضوع گردید.
بعض مورّخین روایت می کنند که حجر الاسود نیز کرسی یعنی صندلی و محل نشیمن حضرت آدم بوده است که با بیت معمول نزول کرده است.
روایتی دیگر:چنان که زمانی که حضرت موجد کائنات اراده نمود که بنیاد کعبه مکرمه را به واسطه آدم بگذارد به حضرت آدم خطاب فرمود: ای آدم! در زیر حذای عرش برای من خانه ای بنیاد کن چنانچه ملایک آسمان عرش اعظم را طواف می کنند تو هم در اطراف خانه ای که بنای او را بر تو امر می کنم دور نما، دعای تو و اولاد و احفادت را که بر من اطاعت و انقیاد کنند در نزد آن خانه اجابت نمایم.
حضرت آدم عرض کرد: الهی! من تنها چگونه قادر می شوم که بیت شریف را که بنای آن را بر من امر می کنی تأسیس نمایم؟ و خدای عرش اعلا را به چه کیفیّت معین توانم کرد که خود می دانی من مقتدر آن نیستم. بنابراین از قِبَل الهی صورت تأسیس بیت محترم به حضرت آدم الهام شده و به طریق وحی اعلام گردید که به رفاقت یک فرشته به مکّه معظمه برود. سپس لازم شد که برخاسته به وادی غیر ذی زرع نزول نماید.
حضرت آدم از جایی که متمکّن بود حرکت کرده و از غرایب طرز و هیئت و بدایع خلقت مواقعی که می رسید اظهار حیرت کرده هر محلّی را که می دید نزول به آنجا را اراده نموده و به فرشته ای که در نزد او بود می گفت: ای ملک مرا در اینجای گذار، و لیکن مأمور آسمانی که رفیق او بود عرض می کرد محلّی که نزول ما به آنجا امر شده است در پیش است. آخر الامر به مکه معظمه واصل و بیت الله را تأسیس و بعد از اکمال آن با رفیق طریق خود به عرفات رفته پس از ایفای مناسک حجّ معاودت نمود، هنگامی که حضرت آدم از عرفات بر می گشت فرشته های روی زمین او را استقبال کردند.
فرشته ها در ابطح وادی به حضرت آدم مصادف شده عرض کردند: یا آدم قدوم شما را منتظر بودیم به تحقیق که ما این بیت را دو هزار سال قبل از تو زیارت و حجّ و طواف نموده مفتخر آمده ایم.
پس از آنکه جناب ابوالبشر ملائک مستقبلین را در ابطح وادی ملاقات کرد به مکه معظمه رفته به دلالت فرشته ای که رفیق او بود طواف وداع را ایفا نموده و به هند عزیمت کرد. از آن پس هر سال آمده کعبة الله را حجّ و زیارت می فرمود. در ترجمه های شفای شریف مسطور است که حضرت آدم چهل دفعه پیاده حج کرده است.
آثار تاریخی مکه
اولاً «مکه معظمه» شهری است بزرگ، که در میان دو درّه واقع شده است و اطراف آن را کوه های بلند احاطه کرده است، درّه اول که از طرف دروازه «جدّه» وارد شهر می شود، بالنسبة هم کوچک تر و هم کم عرض تر است، دروازه دوم که ملتقای از نزدیک «مسجد الحرام» است، کشیده تر و عریض تر است، در آخر این دره به «منا» و «عرفات» می روند و بالای «مکه» است و «ابطح» در آخر این درّه است و آبی که از «طایف» به «عرفات» و «منا» و بعد از آن به «مکه» می آید، از این دره می آید، خانه ها در میان این دو دره واقع شده است و در دامنه کوه و میان دره ساخته اند.
کوه ابوقبیس
در بالای «کوه ابوقبیس» مختصر عمارتی که مشتمل است بر محراب و مأذنه ساخته اند، و آنجایی است که «حضرت خاتم الانبیاء» بر او صعود فرموده و فرمودند: «قولوا: لاإلهَ الاّ اللّه تُفْلِحُوا»
در روز «فتح مکه» امر فرمودند «بلال» را که بر آنجا صعود کرده اذان گفت. این کوه از همه جای هر دو دره نمایان و دیده می شود، از سایر کوه های دور، قدی مرتفع تر و بزرگ تر است، در اخبار خیلی از «ابوقبیس» تعریف شده است، و در خبر است که احجار مکه از پنج کوه برداشته شده است و حضرت ابراهیم علیه السلام بنا فرموده است که یکی ابوقبیس است و در اخبار است که دعا در کوه ابوقبیس مستجاب است. و در اوست قبر آدم و حوا و ایضا در خبر است که ابوقبیس افضل جبال مکه است و اول کوهی است که خداوند در زمین قرار داد، «حجر الاسود» در او بود از زمان طوفان نوح تا این که جبرئیل او را به حضرت خلیل الرحمن داد که در موضع خود نصب کند، موافق اخبار و احادیث عامه و خاصه، اول کسی که بنیان خانه «کعبه» کرد، «حضرت آدم صفی الله» بود و بود تا طوفان نوح، او رافرو گرفته و مدت ها تلّی سرخ می نمود تا آن گه که حضرت خلیل الرحمن آن خانه را بنیان فرمود و در طواف آن، سنت ها مقرر فرمود و مردم به جای می آورند.
نصب حجر الاسود
برای نصب کردن «حجر الاسود» در میان قبایل اربعه، کار به مخاصمت کشید، بالاخره «حضرت ختمی مرتبت» را، که در آن زمان سی و پنج سال از سن مبارک [ایشان] گذشته بود، حکم قرار داده، به حکم او رضا دادند، آن بزرگوار فرمود جامه ای حاضر کرده، سنگ را در جامه گذارده، هر گوشه ای را یک نفر از قبایل گرفته، بلند کرد تا نزدیک موضع وضع رسانیده، آنگاه خود آن سرور حجر را از جامه برداشت و به جای خود نصب فرمود، دیوار خانه را تا به شانزده ذراع ارتفاع رسانیدند، و پیغمبر خدای، قریش را در آن کار معاونت و یاری می فرمودند و سقف آن را از چوب هایی که «نجاشی» با کشتی برای بنای کلیسای بیت المقدس می فرستاد و باد آن کشتی را در «جده» به گل و لای نشانید و مردم قریش از وی به خریداری بخواستند و او قیمت نگرفته تقدیم کرد ساختند و بنای خانه را بر سه ستون گذارده اند.
مسجد الحرام
«مسجد الحرام» مسجدی است بزرگ، که در مرکز و وسط آن تقریبا «بیت الله» واقع است، ارتفاع خانه از زمین تا سطح بام، بنابرآنچه صاحب تاریخ مکه می نویسد: و هفت ذراع است، دور آن از رکن حجر تا رکن شامی دوازده ذرع است و از رکن حجر تا رکن یمانی ده ذرع و نیم است، حجر اسماعیل که مدفن حضرت هاجر است ،بین رکن شامی و رکن عراقی واقع است، به شکل نصف دایره متصل، دیواری به ارتفاع هیجده گره و عرض یک ذرع از سنگ های مرمر حجّاری شده، مثل قاب سازی آنجا را از مطاف سوا می کند، دو در دارد، یکی متصل به «رکن شامی» و یکی متصل به «رکن عراقی» شیر آب بر میان «حجر» و وسط حقیقی آن منصوب است و از طلا به عرض تخمینی چهار گره و طول یک ذرع، خارج از دیوار به نظر می آمد که آب در «حجر» می ریزد.
پرده کعبه
پرده و جامه کعبه، پارچه سیاه و کلفت و ضخیم است از پشم و ابریشم که در «مصر» می بافند و سالی یک مرتبه با «حمل مصری» می آورند و روز دهم بر خانه پوشانیده، آن جامه سال قبل را، خدام «بیت الله» به قسمی معین که بین خود دارند قسمت کرده و به حجاج می فروشند.
کتیبه ها که از گلابتون آیات قرآنی دوخته شده است و شرح آن را خواهم نوشت در قسمت، حق «جناب شریف» است و زمینه پارچه از خود «اسم جلاله» بافته شده است و بر بعضی جاهای آن هم «لا إلهَ الاّ اللّه مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّه» نقش شده است، هشت تخته است هر طرفی دو تخته، در کنار هر تخته ای در زیر، کتیبه گردی به شکل خورشید از گلابتون، سوره مبارکه توحید را دوخته اند، هر قطعه ای هم هفت تخته پارچه دارد، ثلث بالای نزدیک به سطح کتیبه، از خط ثلث و گلابتون نقش کرده اند، اول آن از «رکن شامی» به طرف «رکن حجر» ابتدا شده است، از «رکن شامی» تا «رکن حجر» این آیات مبارکه دوخته شده است. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْنًا وَ اتَّخِذُوا مِنْ..
مقام ابراهیم
«مقام حضرت ابراهیم» بین «رکن حجر [الاسود]» و رکن شامی به فاصله بیست و شش ذراع چیزی کم ـ که مطاف شرعی همین فاصله است ـ واقع گردیده تمام این شش ذرع در سه ذرع جایی است. نصف آن اطاقی است که «مطوفین مکه» آنجا را قبر و مدفن «حضرت خلیل الرحمن» به خرج داده برای مردم زیارت «حضرت ابراهیم» می خوانند! لیکن صحیح این است که سنگی که در هنگام بنای خانه «حضرت خلیل الرحمن» بر او می ایستاده است و آثار اقدام آن بزرگوار در او می باشد، در اینجا است روی او مثل صندوق پوش، چیزی گذارده اند و پوشانیده اند، از ماهوت و مفتول دوزی، در او هم قفل بزرگی زده اند و حلقه ای از نقره دارد. مردم عوام دست های خود را میان آن حلقه می کنند و تبرک می جویند.
زمزم
«زمزم» عمارتی است در مقابل «رکن حجر» و عقب تر از «مقام و مطاف» واقع شده است، از طرف میان «مسجدالحرام» است.
از خارج دوازده ذرع در نه ذرع است، یک طرف آن یک دو اطاق کوچک برای چراغ دارد، داخل خود «چاه زمزم»، اطاقی شش ذرع در شش ذرع است، دور چاه مدور و از زمین یک ذرع بلندتر است، دیواری از سنگ مرمر دارد، بالای آن هم، یعنی قطر دیوار سه چارک است، در بالاتر از دیوار، به قدر یک قامت چهار پنج قرقره و دلو است، در پای هر قرقره، یک سیاهی ایستاده است و متصل آب می کشد و به مردم می دهد، بالای آن هم اطاقی دارد، در تمام عرض و سقف و طول و دور ارسی دارد رنگ سبز، گاهی در این اطاق جمعیت زیادی است که تماشای طواف را می کنند.
قبرستان مکه
«قبرستان مکه» در دامنه کوه، در میان دره مانندی در بیرون دروازه منا واقع است. در سمت دست چپ راه، قبرستان خیلی بزرگی است اول قبر مطهره حضرت خدیجه ام المؤمنین بنت خویلد اَوّلُ مُسْلِمَةٍ وَ أَوَّلُ مَنْ اَسْلَمَ وَ مَنْ صَلّی مَعَ رَسُولِ اللّهِ ـ سلام الله علیه و علیها ـ است. و در فضیلتش همین بس که انفاق تمام اموال خود را در راه خداوند نمود و مادر صدیقه کبری فاطمه زهرا ـ صلوات الله علیها ـ است و جدّه ائمه طاهرین علیه السلام است و خداوند به توسط جبرئیل و حضرت خاتم الانبیاء» بر آن مخدّره سلام رسانید و آن مخدّره در جواب فرمود: «إنَّ اللّهَ تَعالی هُوَ السَّلامُ، وِ مِنْهُ السَّلامُ وَ عَلَیهِ السَّلامُ وَ لَهُ السَّلامُ».
صدف درّ نبوت
رو به روی در آن بقعه، بقعه منور «آمنه بنت وهب»، صدف درّ نبوت است ـ رضوان الله علیها ـ بقعه ای کوچک تر به ترتیبات مختصری هم دارد، اما نه به مقدار «حضرت خدیجه».
بقعه حضرت عبدالمطلب
قدری به کوه نزدیک تر محوطه ای کوچک هست که دو بقعه در آن محوطه است یکی بقعه ای است که «حضرت عبدالمطلب» و «عبد مناف» اجداد حضرت رسالت در او مدفون هستند، بقعه ای تقریبا پنج ذرع در پنج ذرع دو قبر در او است و دو صندوق به وضع شیروانی که طرف سر قدری بلندتر است گذارده اند و سر هر کدام صندوق، پوششی از ماهوت سبز انداخته اند، یک دستگاه چهل چراغ دوازده شاخه که شاخه های برنجی بود و چهار قندیل بلور، پیش قبر آویخته بود.
بقعه ابوطالب
و در آن محوطه بقعه کوچک دیگری هست که غالبا در او بسته است، باز نمی کنند مگر به خواهش و در آن بقعه مدفون است «حضرت ابوطالب» سلام الله علیه اما وضع بقعه چهار ذرع در چهار ذرع بیش نیست، ضریحی از چوب و صندوق و صندوق پوشی از ماهوت سبز دارد، دور ضریح به قدر یک ذرع تا دیوار بیش باز نیست.
مسجد حضرت ختمی مآب (ص)
بدان که مسجد مبارک، چنان چه در کتب نوشته اند، در عهد جناب ختمی مآب صلی الله علیه و آله پیش از آن که بنا شود، مربد تمر بوده است یا موضع قبور مشرکین یا ملک بنی نجّار. جناب ختمی مآب صلی الله علیه و آله بر وجه شرعی آنجا را اخذ فرموده، مسجد بنا نموده اند و خودشان نیز در وقت بنا با انصار موافقت فرموده، این رجز را برای ترغیب آنها بیان می فرمودند.
;اللهم لا عیش الآخرة ;فَانْصر الَانصار وَالْمُهاجرة
و بنیان مسجد از خشت بوده است و سقف و اعمده آن از جریده نخل و در طول آن از مشرق به مغرب هفت استوانه واقع بوده است و در عرض آن از جنوب به شمال، شش ستون و بعد از عهد پیغمبر صلی الله علیه و آله عمر و عثمان بر عرض و طول مسجد افزودند و جدار آن را از احجار منقوشه نمودند و در عهد بنی امیه نیز عمر بن عبدالعزیز، والی مدینه، به امر ولید بن عبدالملک، هدم مسجد و بیوتات ازواج نبی نموده، داخل مسجد کرد و بر عرض و طول آن افزود.
اسطوانه های مسجد النبی
بدان که هفت اسطوانه است که شرافت مخصوص دارند و هر یک را نامی نهادند و اسم آن را نگاشته اند که بدان علامت شناسند. اول اسطوانه سریر است که محل سریر حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله بوده است. دوم اسطوانه محرّس است که حضرت امیر در آن محل محارست حضرت پیغمبر را می نموده است. سوم اسطوانه وفود است که جناب پیغمبر برای وفود اعراب در آنجا جلوس می فرمودند و این سه اسطوانه اتصالی به روضه مبارکه دارند. چهارم اسطوانه ابی لبابه است که توبه او در آنجا قبول شده است. اسطوانه اول از قطار دوم است. پنج اسطوانه عایشه است که در آنجا می نشسته. اسطوانه دوم از قطار سوم است.
ششم اسطوانه مخلقه است، اسطوانه چهارم از قطار اول و در پشت محراب مبارک است. هفت اسطوانه حنّانه است که ستون پنجم از قطار ثانی است و برابر پّله اول منبر مبارک است و این ستون در جای شجره بنا شده است که جناب ختمی مآب به آن تکیه فرمودند و مردم را موعظه می نمودند و بعد از ساختن منبر، آن شجره به حنین و ناله آمد و جناب ختمی مآب وعده بهشت به او دادند، یک اسطوانه هم در کتب دیده شد که اسطوانه تهجّد نامیده اند، ولی در مسجد اسطوانه ای به این علامت دیده نشد.
ابواب مسجد
بدان که مسجد مبارک را غیر از باب صحن، چهار باب است: اول باب السلام است که در سمت مغرب است. دوم باب الرّحمه است که آن نیز در زاویه دیگر سمت مغرب است. سوم باب جبرئیل است که در سمت شرقی، در پشت روضه مبارکه است. چهارم باب النساء است که آن نیز در طرف شرقی است و زن ها از آن در داخل می شوند.
روضه مبارکه
بدان که روضه منوّره که مرقد حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و صدّیقه طاهره علیه السلام در آن است، در سمت شرقی مسجد مبارک واقع است و از جهات اربعه، از جدار مسجد منفصل است که در اطراف آن طواف می نمایند و سمت غربی روضه مبارکه، فضای مسجد است که در آن انعقاد صفوف جماعت شود. طول روضه مبارکه از جنوب به شمال، شش حجره است، عرضش از شرق به غرب سه حجره و اطراف روضه مبارکه را شباک برنجی و فولادی نصب کرده اند که ضریح مبارک از آنها نمودار است.
حجره پیامبر
حجره پیمغبر صلی الله علیه و آله را یک در است که در طرف جنوب واقع است و حجره صدیقه طاهره را دو در است که یکی در سمت شرقی است و مضْجع مبارکشان نزدیک آن در است و دیگری در سمت شمال است که اسم قایتبای در بالای آن نوشته اند و شب ها چراغ را از این دو در داخل کرده از حجره مبارکه صدیقه طاهره به حجره مبارکه پیغمبر صلی الله علیه و آله می برند و گنبد مبارک را بر روی چهار پایه روضه منوّره بنا کرده اند.
صحن مبارک
بدان که سه سمت صحن مبارک مسقّف است که در آنها نیز نماز می خوانند در سمت شرقی آن به انضمام نصفه ستون هایی که وصل به دیوار است، سی و نه عدد ستون است. در سمت غربی آن، به انضمام نصفه ستون ها، پنجاه و دو ستون است و در سمت شمال آن نیز هیجده ستون است و فاصله ستون ها نه قدم است. عدد ستون های مسجد مبارک کلیّتا دویست و بیست و چهار باشد و در میان صحن باغچه کوچکی است که معروف به باغچه حضرت فاطمه ـ علیهاالسلام ـ است.
چند درخت خرما و کرفس در آنجا کاشته اند و در سمت ایمن آن چاهی است که چهار پنج ذرع ریسمان می برد و باغچه را از آن مشروب می نمایند و در دو سمت شمالی صحن مبارک در بالای بام، دو منار ساخته اند که خیلی مرتفعند و صحن مبارک را در زاویه شمالی یک باب است که در قدیم باب توسّل می نامیدند.
قبرستان بقیع
بدان که قبرستان بقیع نسبت به حرم شریف در مشرق مایل به جنوب است و بقاعی که در قبرستان مزبور است، اول بقعه ائمه اربع است که امام حسن مجتبی و علی بن الحسین و امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهم السلام است. در وسط بقعه مبارکه، ضریح صندوق بزرگی است که دو صندوق در میان آن است، یکی صندوقی است که قبور ائمه اربعه در میان آن باشد و دیگری صندوقی است که قبر عباس عموی پیغمبر صلی الله علیه و آله در میان آن است.
بالجمله اول به زیارت ائمه اربعه رفته، خاضعا و خاشعا و باکیا مشغول زیارت شدیم و بر روان آن بزرگواران تحیّت و درود فرستادیم و شکر خدا را به جا آوردم که بحمدالله در چنین روزی که روز عاشورا است به زیارت آستانه مبارکه چهار امام ـ علیهم السلام ـ مشرف شدم. چون بوّابان بقعه مبارکه درب بقعه را بر روی حجاج می بستند که به ضرب و شتم پول گرفته در را باز کنند، لهذا به آنها سفارش کرده نوید رعایت و نوازش دادم که مانع حجاج نشوند و درب بقعه را در این چند روز مفتوح بگذارند که حجاج به آسودگی زیارت نمایند. آن ها هم قبول نمودند و از قراری که می گفتند چند نفر بوّاب هستند و جمعی عیال دارند و موظّف نیستند، اگر از جانب دولت در حق آنها وظیفه برقرار شود هرگز مانع حجّاج نمی شوند، بلکه نزدیک آنها هم نمی روند.
عمده تحصیل معاش آنها در تمام سال منحصر به موسم حج است. خلاصه از بقعه مبارک بیرون آمده به بیت الاحزان رفتم و زیارت عاشورا را تماما با لعن و صلوات در آن مکان شریف خواندم و چهار ساعت به غروب مانده به منزل آمدم و بعد از صرف غذا از باب السلام وارد مسجد مبارک شده، زیارت جناب پیغمبر صلی الله علیه و آله را با حضور قلب به جا آوردم. نزدیک اسطوانه ابی لبابه نماز خوانده پس از آن به منزل آمدم.
کوه احد
بدان که کوه احد در شمال شهر مدینه و مایل به مشرق است، کوه منقطعی است، طرف شمالی و شرقی او به شهر نزدیک تر است و از شهر مدینه تا احد مسطّح است و سه ربع ساعت مسافت دارد. جل سلْع در سمت یسار راه احد، در شمال و مغرب مدینه واقع است. کوه منقطعی است و یک گوشه آن به سور است. «مسجد فتح» که احزاب هم گویند، در دامنه غربی کوه سلْع است.
مسجد قبا
بدان که مسجد قبا در جنوب مدینه واقع است و از شهر تا آنجا دو میل راه است. گویند وقتی که حضرت رسول صلی الله علیه و آله به قبا تشریف آوردند، این دخترها تهنیت ورود و تحیّت و دورد گفتند. بالجمله مسجد قبا مسجدی است که حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله ، وقتی که به آن حدود تشریف آوردند، در آن مکان بنا کردند و در قرآن مجید آیه مبارکه «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوی» اشاره به این مسجد است و این آیه شریفه نیز در آن مسجد نازل شده است و این مسجد را صحنی است و در وسط چهار طاقی بنا کرده اند که جای اناخه شتر آن حضرت بوده و در برابر آن چاهی است که منسوب به ابو ایّوب انصاری است و در جنوب چهار طاقی، محرابی است که آیه مزبور فوق در آنجا نازل شده واصل مسجد در سمت یمین صحن است و سه ستون در عرض آن واقع است و محرابی در سمت جنوبی آن است و محراب دیگر نیز در آخر دیوار جنوبی است که آن را طاقة الکشف می نامیدند و به همین عبارت نیز در بالای آن نوشته اند و گویند از آنجا کعبه منکشف و نمودار شده، به آن نماز خوانده اند و این حدیث را در آن مسجد نوشته اند: مَنْ تَطَهَّرَ فی بَیْته ثُمَّ اَتی مَسْجِدِ قُبا فَصَلّی فیه صَلاةً کان لَهُ اَجرٌ کَأَجْرِ عُمرة. بالجمله چون به مسجد قبا رسیدیم، احتراما پا برهنه وارد صحن شدیم و در محراب مسجد و در طاقة الکشف و محراب نزول آیه «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوی» نماز خوانده از آب چاه ابو ایّوب انصاری تجدید وضو نموده بیرون آمدیم.
اماکن متبرّکه که در اطراف مسجد قبا
و اماکن متبرّکه که در اطراف مسجد قبا است، یکی خانه جناب امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ است، بقعه ای دارد و در سمت یسار بقعه، سنگ آسیایی در فضای کوچکی گذاشته بودند و می گفتند، آسیای حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام است، دوم خانه صدیقه طاهره علیهاالسلام که در کوچه پشت خانه جناب امیر علیه السلام است. فضای مختصری دارد، از آنجا داخل بقعه می شوند و در میان بقعه محرابی است، سوم چاهی است که انگشتر حضرت ختمی مآب در میان آن افتاده بوده است. حیاط کوچک و مسجد کوچکی در آنجا بنا کرده اند و پنجره از طرف مسجد به سمت چاه گذارده اند. پنجم بئری است که از دو سمت آن آب شیرین و شور دارد، داخل چاه می شود و مخلوط یکدیگر می شوند و گویند وقتی که این دو آب ممزوج از ته چاه خارج شده به طرف شهر جاری می شوند، از هم جدا گشته هر یک مجرای علی حده دارند. به همه اماکن مزبور رفته، نماز خوانده بیرون آمدیم. /پایان
حجت الاسلام والمسلمین سید علی قاضی عسکر نماینده ولی فقیه درامور حج و زیارت و سرپرست حجاج ایرانی (بعثه مقام معظم رهبری تهران)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جناب حجّتالاسلام آقای حاج سیّدعلی قاضی عسکر (دامت توفیقاته)
اکنون که جناب حجّتالاسلام والمسلمین آقای محمدی ریشهری پس از یک دورهی طولانی و پُرتلاش و پُربار، از مسئولیّت سرپرستی حجّاج کنارهگیری کردهاند، با تشکّر و قدردانی از زحمات و خدمات ارزندهی ایشان، جنابعالی را بهخاطر تجربیّات گرانبهایی که در این امر خطیر و مهم دارا میباشید و با آگاهی از صلاحیّتهای وافر و نشاط و ابتکار و روحیهی نوآوری که بحمدالله از آن برخوردارید و با عنایت به سوابق خدمات با ارزشتان، به نمایندگی خود و سرپرستی حجّاج محترم ایرانی منصوب میکنم.
حجّ بیتالله الحرام اقیانوسی از نعمتهای بیکران خداوند است که باید گستره و ژرفای آن را شناخت و به سپاس این موهبت الهی کمر بست و دَمبهدَم ظرفیّت خود را -در مقیاس فرد و امّت- برای بهرهمندی از آن افزایش داد.
توفیق در این کار بزرگ را برای شما و همکارانتان از خداوند متعال مسئلت میکنم.
سیّدعلی خامنهای۲۰ دی ۱۳۸۸
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:اصلاحات اندکی-درمنابع مأخوزه- انجام گرفته است.